اصطلاحات با رنگ green
کاربردیترین اصطلاحات با رنگ green را در این مطلب از وب سایت آکادمی آموزش زبان انگلیسی سهیل سام قرار دادهایم. وقتی به رنگ سبز فکر میکنیم، اغلب تصاویری از طبیعت، نوسازی و رشد به ذهنمان خطور میکند. در زبان انگلیسی نیز، سبز فقط یک رنگ نیست، منبعی از تصاویر غنی و زبان مجازی است که از طریق اصطلاحات، در گفتگوی روزمره به کار میرود. این عبارات به دیالوگهای ما جان می¬بخشند و تصاویر را با کلماتی ترسیم میکنند که ایده ها و احساسات را واضحتر از زبان تحت اللفظی منتقل میکنند.
در این مقاله، سعی داریم اصطلاحاتی که شامل کلمه “green” یا مفاهیم مرتبط با رنگ سبز هستند را به شما معرفی کنیم و با تفسیر معانی پشت این عبارات و اصطلاحات، به شما کمک میکنیم تا با ذوق و ظرافت بیشتری با دیگران ارتباط برقرار کنید. با ما همراه باشید.
اصطلاحات با رنگ green
اغلب، این اصطلاحات مربوط به طبیعت، رشد یا طراوت هستند، اما ممکن است از آنها برای انتقال معانی مختلف و مرتبط با ویژگیهایی که به طور کلی به این رنگ ربط دارند نیز استفاده شود. به عنوان مثال، وقتی میگوییم شخصی “green thumb” دارد، به این معنی است که او در باغبانی و رشد گیاهان مهارت خاصی دارد و در مقابل، اگر فردی “green with envy” باشد، نشان دهنده این است که آن شخص بسیار حسود است.
در ادامه با مثال، به معرفی اصطلاحات و عبارات بیشتر پرداخته ایم.
Give the green light to do something
به کسی اجازه انجام کاری را دادن
The manager gave the green light to start the new project.
مدیر اجازه شروع پروژه جدید را داد.
Green around the gills
رنگ پریده و مریض به نظر رسیدن جوری که نزدیک است بالا بیاورید.
After the roller coaster ride, she was green around the gills.
بعد از ترن هوایی، رنگ پریده به نظر میرسید و حالت تهوع داشت.
Greenhorn
به فرد مبتدی یا بیتجربه گفته میشود.
The new recruit is a greenhorn, but he’s learning fast.
کارمند تازه استخدام شده بی تجربه است، اما به سرعت در حال یادگیری است.
Go green
اتخاذ شیوه های سازگار با حفظ محیط زیست
The company decided to go green and reduce plastic waste.
او تصمیم گرفت شیوه های سازگار با حفظ محیط زیست را در پیش بگیرد و ایجاد زباله های پلاستیکی را کاهش دهد.
Green as grass
به شدت بی تجربه و ساده لوح
He’s as green as grass when it comes to urban living.
وقتی صحبت از زندگی شهری به میان می آید، او به شدت بی تجربه و ساده لوح است.
Have a green streak
نسبت به محیط زیست ملتفت و آگاه بودن
He has a green streak and always cycles to work to reduce his carbon footprint.
او حواسش به محیط زیست است و همیشه با دوچرخه به محل کار میرود تا ایجاد کربن را کاهش دهد.
Green revolution
افزایش تولید محصولات زراعی
The green revolution changed agriculture in many developing countries.
افزایش تولید محصولات زراعی، کشاورزی را در بسیاری از کشورهای در حال توسعه تغییر داد.
Green fingers
در مقاله لغات مربوط به باغ و مزرعه در زبان انگلیسی گفته ایم که این عبارت به شخصی اشاره میکند که در باغبانی مهارت دارد.
معادل green thumb است با این تفاوت که از green fingers بیشتر در انگلیسی بریتیش استفاده میشود.
Mary has green fingers; her herb garden is thriving.
ماری در باغبانی مهارت دارد. باغ گیاهی او در حال رونق و رشد است.
To turn the green
رنگ پریدگی در اثر بیماری/شوک/ترس
He turned the green when he saw the steep drop from the mountain path.
با دیدن فرود شیب دار از مسیر کوه رنگش از ترس پرید.
Grass is always greener on the other side:
مکان یا موقعیتی که متفاوت است و بهتر از موقعیت فعلی فرد به نظر می¬رسد. به اصطلاح میگوییم مرغ همسایه غاز است.
He always thinks the grass is greener on the other side, which is why he changes jobs so often.
او همیشه فکر میکند که مرغ همسایه غاز است، به همین دلیل است که اغلب شغلش را عوض میکند.
Green behind the ears
مبتدی و بیتجربه
She’s a talented recruit but still a bit green behind the ears.
او یک کارمند تازه استخدام شده باهوش است اما همچنان کمی بی¬تجربه و مبتدی است.
مقالات مرتبط:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.