اهمیت تعیین اهداف مشخص برای یادگیری زبان انگلیسی
فهرست مطالب
اين روزا بحث هدف گذاری و برنامه ريزی برای كل امور زندگی خيلی داغه. كتابها و فيلمها و سمينارهای انگيزشی طرفدارهای خاص خودشون رو دارن. بهتر بگم اين بحث موفقيت فردی و شغلی خيلی پر طرفداره و خيلیها دارند زندگی بیبرنامه و هدف رو كنار ميگذارن.
یکی از مهمترین راهها برای رسيدن به موفقیت و داشتن رضایت در زندگی، تعیین هدفه. اینکه بدونید دقیقاً از زندگی چي میخواید به شما در شناخت راهی كه براي رسيدن بهش بايد طی كنيد، کمک زيادی ميكنه. اگه بخوايم برای كارهای روزانه و به خصوص برای پيشرفت و آموزش زبان انگليسی هدفگذاری كنيم، اول بايد بدونيم اين هدفگذاری چه اهميتی داره؟ بعضی از افراد معتقدند فقط بايد اقدام كرد و نيازی به صرف وقت برای تعيين اهداف نيست. بعضی ديگه در پاسخ به اينكه هدف از يادگيری زبان انگلیسی چيه؟ پاسخ ميدن كه میخوان به سطح بالاتری از دانش زبان انگليسی برسن. اما اهمیت آموختن زبان انگلیسی چیزی بیش از اینهاست. زمانی که بتونید در جواب به این سؤال به یک پاسخ مناسب برسید، میتونید مفهوم هدفگذاری برای درس خوندن و مطالعه مستمر رو درک کنید. در ادامه بيشتر توضيح میديم كه چرا تعيين اهداف و به خصوص اهداف مشخص و معين براي برنامه ريزی خيلی مهمه!
يه مورد مهم كه بايد بهش توجه كنيم، اينه كه انگليسی يه درياي بيكرانه و مثل بعضی از دوستان كه در تبليغات ميگن “صفر تا صد انگليسي در سه ماه!” براي دانش انگليسی نميشه “صد” متصور شد. حالا در اين دريای بيكران، چيزي كه به ما كمک ميكنه با انگیزه (یازده روش برای حفظ انگیزه در زبان آموزی) بمونيم و فقط روی نكات مهم تمركز كنيم و كيفيت يادگيری رو بهتر كنيم، همين مشخص كردن هدف و برنامه ريزی برای اونه.
آيا تعيين هدف به تنهايی كافيه؟
جواب اين سوال منفيه دوست عزيزم چون نه تنها برای زبان آموزی بلكه توی هر كاری، اين هدفگذاری بايد به برنامه ريزي ختم بشه باید این نکته رو برای انجام هر كاری در نظر داشته باشید اگرچه هدفگذاری ضروریه اما کافی نیست. شما نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و مشخص و کاربردی برای پیشبرد اهدافتون دارید. سطح جزئیات این برنامه ریزی با توجه به نوع هدف و پیچیدگی اون، متفاوت هست. اما به طور کلی، یک برنامه ریزی دقیق و موفق باید تمام قدمهای ضروری و مهم رو شامل بشه. پس بايد سعی كنيم هدف رو به صورت واقع بينانه به برنامه تبديل كنيم.
يادگيری انگليسی رويای شماست يا هدفتان؟
داشتن اهداف مشخص در مسير تسلط شما به زبان انگلیسی بسیاااار حياتيه. بعنوان شاگرد يا معلم، همیشه می شنويم و می خونيم که زبان آموزا ميگن ميخوان انگلیسی یاد بگیرند یا برای کارشون بهش نیاز دارند. اما به ندرت اتفاق می افته که کسی در مورد اهداف خاص و برنامه هاش برای رسیدن به اون صحبت کنه.
به اين دو تا جمله كه توسط دو شاگرد مختلف بيان شده، دقت كنيد:
“I really want to learn English”
“I have a goal to reach a C1 level in the next 12 months”
زبان آموزِ اول ميگه “من واقعاً می خوام انگلیسی یاد بگیرم“. اين در واقع خواست و آرزوی بسياری از افراده، اما صرفاً خواستن توانستن نيست. بلكه اين خواستن بايد با برنامه ريزی درست و عمل كردن به اون تبديل به توانستن بشه. البته مهمترين نقص اين جمله، اينه كه هدف مشخص و معين و قابل اندازه گيری نيست.
اما زبان آموز دوم ميگه: “من هدف دارم که در 12 ماه آینده به سطح C1 برسم“. اين يه هدف مشخصه و ميشه براش برنامه ريزی كرد. پس جمله ي اول فقط يه آرزو و روياست، ولی جمله دوم يه هدفه.
چرا داشتن هدف مشخص براي يادگيری زبان انگليسی مهمه ؟
- اولاً، با تعيين هدف براي خودتون به صورت واضح مشخص مي كنيد كه در پروسه يادگيري زبان انگليسي، دقیقاً دنبال چه چيزي هستيد. این به شما انگيزه و جهت میده و باعث ميشه به برنامه اي كه تعيين ميكنيد پايبند باشيد. چون دقيقاً براي شما واضحه كه از چه نقطه اي شروع میكنيد و مي خوايد به كدوم نقطه برسيد.
- از طرفی یک هدف با ضربالعجل به شما کمک میکنه تا معلوم كنيد که چطور به مقصد برسید. داشتن هدف مشخص در تركيب با واقع بيني در مورد توانايی هاي شخصي براي رسيدن به اون، به شما یک برنامه عملی می ده تا بتونید پیشرفت شگفت انگیزی داشته باشید.
- بسیاری از زبان آموزها یک ماه انگیزه دارن، اما خیلی زود این انگیزه رو از دست می دن. داشتن یک هدف مشخص به شما کمک می کنه تا در درازمدت با انگیزه بمونید، حتی زمانی که همه چیز سخت به نظر می رسه.
- و در نهایت، تعیین هدفی مثل رسیدن به یک سطح خاص از زبان انگلیسی در یک تاریخ خاص به شما کمک می کنه تا همه تصمیمات درست رو به صورت روزانه بگیرید.
يادتون باشه، یادگیری زبان انگلیسی شامل انجام درست خيلی از کارهای کوچيک به طور مستمر هست و نه یک دوره فشرده. هدف خاصی که روی اون متمرکز شديد، بهتون اطمینان ميده که انتخابهای درست ميكنيد و اونها رو به صورت روزانه انجام می دید. به عبارتي نميگذاره شما از مسير درست خارج بشيد.سعی كنيد خوندن زبان رو به يک عادت تبديل كنيد. در اين صورت انجامش خيلی خيلی آسونتر ميشه و كمک زيادی به پيشرفتتون ميكنه.
يه نقل قول زيبا در اين باره داريم:
Without goals, and plans to reach them, you are like a ship that has set sail with no destination.” ~ Fitzhugh Dodson”
“بدون اهداف و برنامه هایی برای رسیدن به آنها، شما مانند کشتی ای هستید که بدون مقصد به راه افتاده است.”
حالا سوال اينجاست كه چطور براي زبان خوندن برنامه ريزی كنيم؟
اولين قدم: زمان بندی كلی و روزانه
در برنامه ريزی برای يادگيری زبان انگليسی بايد واقع بين باشيم. ببينيم در روز چقدر زمان خالی داريم و در چه ساعتهایی بازدهی مطالعه ما بيشتره. از خودمون توقع بيجا نداشته باشيم. پروسهی زبان آموزي مثل يک دوي ماراتن هست نه دوی سرعت! پس دوره های فوق فشرده رو كنار بگذاريد چرا كه باعث سرخوردگی شما ميشن و برنامه شما در بين راه، نيمه كاره باقی میمونه.
اين جدول به طور تقريبی به شما ميگه كه براي رسيدن از هر سطح زباني به سطح ديگه، چقدر زمان لازمه؟
Level of English (CEFR) | Number of hours of instruction |
A1 to A2 | 150 hours |
A2 to B1 | 300 hours |
B1 to B2 | 200 hours |
B2 to C1 | 200 hours |
فرض كنيد سطح فعلي شما A2 هست. براي رسيدن به سطح C1 بايد 700 ساعت وقت صرف تمرين و يادگيري كنيد. اگر روزي دو ساعت رو بصورت مفيد به زبان خوندن اختصاص بديد، نزديک به يک سال طول ميكشه تا به هدفتون برسيد. بعضی از دوستان زبان آموز به زمانهای بسيار كمتر از اين فكر ميكنن و مثلاً بعد از چهار ماه تمرين به مدت روزی يک ربع (در مجموع 30 ساعت) از خودشون انتظار دارن به سطح بالاتري رسيده باشن. چون اين هدف محقق نشده، انگيزه خودشون رو از دست ميدن.
شروع هر كاري سخته. شايد روزي يك ربع زبان خودندن براي هفته ي اول مناسب باشه. چون باعث ايجاد عادت مطالعه ميشه. اما پیشنهاد میکنیم به مرور زمان يادگيري رو در برنامه ريزی تون بيشتر كنيد. چرا كه با گذشت زمان و پیشرفت شما، روند یادگیری سادهتر ميشه و به زمان کمتری نیاز خواهيد داشت. مثلاً بطور هفتگي ده دقيقه به اين زمان اضافه كنيد تا در عرض چند هفته، به هدف روزی دو ساعت در روز برسيد.
دومين قدم: اختصاص زمان به هر مهارت و تقسيم بندی
در زبان انگليسی چهار مهارت اصلي داريم. خواندن (reading) ، نوشتن (writing) ، شنیدن (listening) و صحبت کردن (speaking) كه در بيشتر آزمونها مورد سوال قرار ميگيرن. اين نكته خيلي مهمه كه در برنامهی جامع خودمون حتماً حتماً تمامي چهار مهارت رو تقويت كنيم و تک بعدی رشد نكنيم. براي اين كار بايد حواسمون به منابعی كه استفاده میكنيم باشه. همچنين ميزان ساعتهايی كه در برنامه ريزي مون به هر مهارت اختصاص ميديم، بايد متناسب باشه.
سومين قدم: براي تقويت هر مهارت چكار كنيم؟
در هر سطحي كه هستيد، با كمك گرفتن از يک معلم، بايد منابع اصلی و كمكی متناسب با اون سطح رو مطالعه كنيد. منظور از منبع اصلی يک كتاب course book (مثل American English file) هست. و منظور از منابع كمكی، مطالب مرتبط اما خارج از اون كتاب اصليه. مثل كتاب داستان، پادكست، فيلم و … . با چندتا مثال منابع كمكی برای هر سطح رو بررسی كنيم:
مثلاً برای افراد سطح مبتدی، بهتره اول مقداری زمان صرف يادگيری اصول اوليه گرامر و لغتهای جديد بشه. نقش پررنگ مرور رو نبايد در برنامه ناديده بگيريم. برای این منظور باید با اصول مرور مطالب انگلیسی آشنا باشید. مرور در تمام سطوح زبانی جايگاه مهمی داره و باعث ميشه زحمتی كه براي يادگيری يک مطلب كشيديد، به هدر نره. با گذشت زمان كه سطح تون بالاتر اومد، ميشه ساعتهايی كه صرف يادگيری گرامر ميكنيد رو كمتر كنيد و زمان اون رو به مهارت شنيداری و گفتاری اختصاص بديد.
وقتی به سطح متوسط يا پيش متوسط ميرسيد، يادگيری انگليسي با ديدن فيلم و سريال روزانه و بازگو كردن اون برای خودتون، يك فعاليت بسيار سرگرم كنندست. حتی ميتونيد بطور هفتگی تحليل و بررسی يک آهنگ به زبان انگليسی رو در برنامه تون جا بديد.
برای سطوح پيشرفته، علاوه بر فعاليتهای قبلی، توصيه ميشه حتما روزانه به پادكستهای متناسب گوش بديد. مجلات انگليسی زبان بخونيد و اخبار روزانه رو از منابع انگليسي زبان پيگيری كنيد.
چهارمین قدم: تحلیل برنامه
این كاملاً بدیهی هست كه میزان توانایی هر فرد در یادگیری زبان متفاوته. برای اینكه به درك درستی از سرعت یادگیری خودتون برسید و اهداف و برنامه ریزی روزانه تون رو طبق توانایی خودتون و واقع بینانه تنظیم كنید، كافیه ابتدا یك برنامه یك هفته ای تنظیم كنید، تمام سعیتون رو بكنید كه به برنامه پایبند باشید. بعد از تموم شدن هفته ی اول، عملكردتون رو تحلیل كنید. با خودتون صادق باشید و اگر برنامه سختگیرانه هست یا با توانایی های شما تناسب نداره، اون رو تعدیل كنید.
برای پیشرفت داشتن در مسیر زبان آموزی هیچ وقت نباید از تحلیل و بررسی برنامه تون غافل بشید. اگر همه چیز خوب پیش میره، سعی كنید به صورت ماهانه یك فعالیت متناسب با سطح خودتون، به برنامه تون اضافه كنید.
پنجمين قدم: با يك معلم خبره در ارتباط باشيد
براي آگاهی از ميزان پيشرفت خودتون و همچنين رفع اشكال، بايد يه برنامه هم برای ارتباط با معلم كاربلد داشته باشيد. اين معلم هم ميتونه مشكلات برنامه تون رو بفهمه (برای مثال اينكه برای چه مهارتی بايد بيشتر وقت بگذاريد) و هم اينكه اشكالات شما رو در زمينه زبان رفع كنه. از طرفي براي مهارتهايی مثل اسپيكينگ و رايتينگ نياز به فيدبک و تصحيح معلم داريد.
یک نمونه برنامه پیشنهادی (15 ساعت) برای زبان آموز سطح متوسط:
شنبه: (دو ساعت): 1-شركت در كلاس موسسه و یادگیری درس جدید از course book. 2- پیدا كردن و یادداشت لغات جدید درس. 3- گوش دادن به آهنگ انگلیسی در مسیر رفت و برگشت به كلاس.
یكشنبه: (دو ساعت): 1- انجام تمرینات course book. 2- خواندن مبحث گرامر مربوطه از كتاب grammar in use (intermediate).
دوشنبه: (سه ساعت): 1- نوشتن رایتینگ با استفاده از نمونه موجود در كتاب. 2- مرور لغات روز شنبه 3- مرور گرامر
سه شنبه: (دو ساعت): 1- گوش دادن به پادكست جدید 6min English، ترنسكرایب و یادداشت كردن لغات جدید.
چهارشنبه: (دو ساعت): 1- شركت در كلاس موسسه و یادگیری درس جدید از course book. 2- پیدا كردن و یادداشت لغات جدید درس. 3- گوش دادن به آهنگ انگلیسی در مسیر رفت و برگشت به كلاس.
پنج شنبه: (دو ساعت): 1- انجام تكنیك شدویینگ با فایلهای صوتی كتاب course book. 2- مرور لغات روزهای شنبه، سه شنبه و چهارشنبه.
جمعه: (دو ساعت): 1- دیدن یك اپیزود از سریال فرندز و یادداشت نكات.2- بررسی برنامه هفته ای كه گذشت 3- برنامه ریزی برای هفته آینده
سخن پايانی:
اگر بخوام به طور كلی يه جمع بندي كنيم، اهدافمون بايد اين ويژگي ها رو داشته باشن:
- دست يافتنی و واقع بينانه باشند.
- اهدافمون رو يادداشت كنيم.
- اهداف مون قابل اندازه گيری باشن.
- بايد اولويت بندی داشته باشن.
- اونها رو به قدمهای كوچكتر تقسيم كنيم.
- هر از گاهي هدفها رو با شرايط تطبيق بديم.
- به هدفگذاری برای مقاصد جديد ادامه بديم.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.