توصیف شخصیت افراد به زبان انگلیسی
فهرست مطالب
افراد با توجه به شخصیتهای ذاتی و درونی خود نسبت به موقعیتها و شرایط مختلف، واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. مثلاً فردی که همیشه خوشبین (optimistic) است، به راحتی با شرایط بد و نامساعد کنار می آید و شخصی که در همه حال بدبین (pessimistic) و نگران است حتی در شرایط نرمال و عادی نیز قادر به کنترل احساسات منفی خود نخواهد بود.
توصیف ویژگیهای شخصیتی افراد، همیشه یکی از موارد مهم در زبان انگلیسی به حساب می آید و میتوان گفت یکی از متداول ترین سؤالات در تعیین سطح زبان انگلیسی، مصاحبه های شغلی و از همه مهمتر آزمونهای زبان انگلیسی معتبر از جمله آیلتس و PTE است. بنابراین یادگیری صفتهای شخصیتی و ظاهری به زبان انگلیسی و به کارگیری کالوکیشنها و اصطلاحات مربوط به آنها، از اساسی ترین و مهمترین بخش از یادگیری کاربردی زبان انگلیسی به شمار می آیند. به همین دلیل در این مطلب تلاش کرده ایم تا رایجترین لغات را به همراه کاربرد و مثال، از سطح مبتدی تا پیشرفته فراهم بیاوریم تا با استفاده از آنها، قدمی به هدف خود نزدیکتر شوید.
قبل از هر چیز باید بدانید که برای پرسیدن شخصیت افراد، معمولاً از سؤال زیر استفاده میشود:
What is someone like?
که به جای someone اسم یا ضمیر مورد نظر را جایگزین میکنیم. به عنوان مثال:
What’s your mother like?
در مورد شخصیت خودمان نیز، معمولاً به این صورت پرسیده میشود:
How would you describe yourself?
How do you see yourself?
در جواب آنها هم میتوانید از واژه ها و اصطلاحاتی که در ادامه آمده است کمک بگیرید.
Elementary level
حتی اگر به تازگی شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرده باشید و سطح زبانتان مبتدی باشد، یادگیری لغات زیر کمک زیادی به تقویت واژگان شما خواهد کرد. باید همیشه در نظر داشته باشید که از هر فرصتی برای تقویت مهارتهای زبانی خود استفاده کنید. پس صفات و لغات زیر را با دقت بررسی کرده و یاد بگیرید و سپس به توصیف شخصیت خود، خانواده و دوستان بپردازید.
Friendly
از این صفت برای افرادی استفاده میشود که با اطرافیان رابطه ی صمیمانه ای دارند و از صحبت کردن با دیگران لذت می برند. متضاد آن هم میشود: unfriendly.
The students in my class are all really friendly. It’s great.
دانش آموزان کلاس من همگی خیلی صمیمی هستند. این عالی است.
Kind
معنی این صفت میشود: مهربان.
They’ve been very kind to me.
آنها خیلی با من مهربان بوده اند.
Nice
یک صفت بسیار رایج خصوصاً در محاوره در توصیف کسی که خوب و مهربان است.
I met Akbar on holiday, and he’s a really nice guy.
من در تعطیلات با اکبرآقا آشنا شدم. او واقعاً پسر خوبی است.
Clever
برای توصیف شخصی که باهوش است و در یادگیری و فهم مطالب، سرعت بالایی دارد.
مترادف این صفت هم میشود: intelligent و متضاد آن میشود: .stupid
My brother is really clever. He’s the best student in his class.
برادرم خیلی باهوش است. او بهترین دانش آموز کلاس خود است.
Patient
در وصف کسی استفاده میشود که در موقعیتهای مختلف، صبور و شکیباست و قادر است برای مدت زمان طولانی آرام و خونسرد بماند حتی با وجود شرایط سخت یا رفتار بد اطرافیان. متضاد آن میشود: impatient.
My friend is often late, but I’m very patient.
دوست من اغلب دیر میکند اما من خیلی صبورم.
Strange
کسی که رفتار غیرعادی و غافلگیرانه دارد.
He’s a strange man. I never know what he’s thinking.
او مرد عجیبی است. هرگز نمیدانم به چه چیزی فکر میکند.
Funny
کسی که در خنداندن افراد مهارت زیادی دارد.
Ali makes me laugh. He’s a really funny man.
علی باعث خنده ام میشود. او واقعاً مرد بامزه ای است.
Quiet
کسی که آرام و ساکت و کم حرف است.
One of my classmates is very quiet.
یکی از همکلاسیهایم خیلی ساکت است.
Lazy
فردی که تنبل است و میل به انجام هیچ کاری ندارد.
My friend is quite lazy, but she is a really nice person.
دوست من کاملاً تنبل است اما او واقعاً فرد خوبی است.
Intermediate level
در ادامه، به معرفی چند صفت پرکاربرد در سطح متوسط پرداخته ایم.
Easy-going
کسی که معمولاً به راحتی نگران و ناراحت و غمگین نمی شود و همه چیز را آسان می گیرد.
.My sister is pretty easy-going. Nothing seems to bother her
خواهرم همه چیز را آسان می گیرد. به نظر می رسد هیچ چیز او را آزار نمی دهد.
Hardworking
این صفت می تواند متضاد lazy باشد. یعنی بسیار سختکوش و زحمتکش.
.She’s a hardworking person. She never wastes time at work and always gets a lot done
او یک فرد سختکوش است. هرگز وقت خود را در محل کار تلف نمی کند و همیشه کارهای زیادی را به انجام می رساند
Considerate
کسی که همیشه حواسش به دیگران است و نسبت به احساسات و نیازهایشان اهمیت زیادی قائل می شود.
.My friend was always considerate and helpful
دوستم همیشه باملاحظه و کمک کننده بود.
Outgoing
برای توصیف شخصی که اجتماعی و برون گراست و اهل معاشرت با مردم است، به کار می رود. می تواند متضاد shy باشد.
.Eric is so outgoing. He loves meeting and chatting with new people
اریک بسیار برون گراست. او عاشق ملاقات و گفتگو با افراد جدید است.
Trustworthy
شخصی که همواره قابل اعتماد و امین است.
.She’s very trustworthy and reliable
او خیلی امین و قابل اعتماد است.
A people person
کسی که به خوبی با دیگران ارتباط برقرار می کند و همیشه شنونده ی خوبی است.
.Sarah is a people person
سارا یک فرد مردمی است.
A cheapskate
به فرد خسیس گفته می شود.
.My ex-husband was a real cheapskate
شوهر سابقم یک خسیس واقعی بود.
Talkative
کسی که پرحرف است و علاقه ی زیادی به صحبت با افراد مختلف دارد.
واژه دیگری نیز با همین معنا در محاوره بسیار استفاده می شود: chatterbox. البته نقش اسم را دارد.
.Everyone says I’m really talkative
همه می گویند من خیلی پرحرفم.
Responsible
برای توصیف شخصی که مسئولیت پذیر است و کارهایش را هوشمندانه و از روی آگاهی انجام می دهد، می توانید از این صفت استفاده کنید.
.My parents don’t think I’m responsible
والدینم فکر می کنند مسئولیت پذیر نیستم.
An early bird
به شخص سحرخیز گفته می شود. البته در توصیف کسی که همیشه به موقع به محل کار یا سر قرار می رسد نیز می توان استفاده کرد. یک ضرب المثل معروف هم با همین عبارت، خیلی مورد استفاده قرار می گیرد:
.The early bird catches the worm
سحرخیز باش تا کامروا شوی.
.My Mum is the early bird in our family
مادرم در خانواده ی ما سحرخیز است.
Self-confident
کسی که به توانایی های خود اطمینان و باور دارد.
.My co-worker is really self-confident
همکار من خیلی اعتماد به نفس دارد.
Tolerant
شخصی که قادر به پذیرش نظرات مخالف دیگران است و به راحتی با دیگران مدارا می کند.
.Luckily, my parents were tolerant of my choice of music
خوشبختانه پدر و مادرم با انتخاب موسیقی من کنار آمدند.(انتخابم را پذیرفتند)
Arrogant
فردی که متکبر و مغرور است و همیشه خود را بهتر از دیگران می داند.
.He was unbearably arrogant
او به طرز غیرقابل تحملی مغرور بود.
Aggressive
کسی که مدام به دنبال دعوا و جروبحث با بقیه است و روحیه ی پرخاشگرانه دارد.
.Some people think I’m very aggressive
بعضی ها فکر می کنند من خیلی پرخاشگر هستم.
Dull
شخصی که تقریباً عاری از حس شوخ طبعی است و بودن با او معمولاً ملال آور و خسته کننده می شود.
.My friend is really dull and lazy
دوستم واقعاً حوصله سر بر و تنبل است.
Advanced level
وقتی قرار باشد در یک مصاحبه و یا آزمون مهم شرکت کنید، برای کسب نتیجه ی رضایت بخش، باید لغات پیشرفتهتری در اسپیکینگ به کار ببرید که میتوانید از مطلب دوازده روش کاربردی تقویت اسپیکینگ در خانه استفاده کنید، تا توانایی خود را در این زمینه به آنها ثابت کنید. صفات و واژگان زیر کمک بسیاری به شما خواهند کرد.
Affable
برای توصیف کسی که مهربان و خوش برخورد است. مترادف آن هم می شود: pleasant
.He was incredibly affable with me when I forgot my ticket
وقتی بلیطم را فراموش کردم او به طرز باورنکردنی با من مهربان بود.
Ambitious
به معنی کسی که بلندپرواز است. البته گاهی بسته به لحن گوینده، ممکن است معنای منفی به خود بگیرد مثلاً: جاه طلب.
.He’s very ambitious and I think he’ll do very well in life
او خیلی بلندپرواز است و من فکر می کنم در زندگی بسیار خوب عمل خواهد کرد.
Bright
زبان آموزان معمولاً در مواجه با این صفت دچار سردرگمی می شوند. به این دلیل که آن را به معنی روشن و درخشان یاد گرفته اند اما می توان این صفت را برای توصیف کسی که باهوش و با استعداد است به کار برد.
.My friend is a bright girl. I know she’ll pass that important exam
دوستم دختر باهوشی است. می دانم در آن امتحان مهم قبول می شود.
Broad-minded
در وصف فردی که روشن فکر است به کار می رود. کسی که توانایی پذیرش نظرات دیگران را دارد حتی اگر با نظر خودش متفاوت باشد.
.Luckily, our boss is quite broad-minded, so I’m sure he won’t mind you wearing that today
خوشبختانه رئیس ما کاملاً روشن فکر است، بنابراین مطمئنم از اینکه امروز آن را بپوشی مشکلی نخواهد داشت.
Conscientious
فردی که با وجدان و وظیفه شناس است.
.His conscientious manner makes him a fantastic engineer
منش وظیفه شناسی او، از او یک مهندس فوق العاده می سازد.
Convivial
برای توصیف کسی که صمیمی و اهل کیف و خوشگذرانی است.
.She was a convivial party host who made everyone feel welcomed
او یک میزبان صمیمی بود که باعث شد همه احساس کنند از آنها استقبال و پذیرایی شد.
Happy-go-lucky
این اصطلاح کاربردی در وصف کسی استفاده می شود که در همه حال خوشحال است و به نظر می رسد که چیزی نمی تواند او را ناراحت و نگران کند.
.My friend is a happy-go-lucky person
دوستم یک شخص آسان گذران است.
Down-to-earth
به کسی که واقع بین و معقول است گفته می شود.
.My mother is very down-to-earth
مادرم خیلی واقع بین است
Life and soul of the party
در توصیف افراد پرانرژی و شاد و بذله گو استفاده می شود.
.It was a great night. Tom was life and soul of the party
شب فوق العاده ای بود. تام پرانرژی و بذله گو بود.
Courteous
یعنی مؤدب و فروتن
.I can’t believe how courteous the school children were today
نمی توانم باور کنم که بچه های مدرسه امروز چقدر مؤدب بودند.
Decisive
این صفت را به کسی می توان نسبت داد که در تصمیم گیری بسیار سریع و با اعتماد به نفس عمل می کند و کاملاً قاطع و محکم است
متضاد آن می شود: indecisive
.She’s quite decisive. So I don’t think she’ll change her mind
او کاملاً قاطع است. بنابراین فکر نمی کنم تصمیمش را تغییر دهد.
Determined
معنی و کاربرد مشابهی با صفت ambitiousدارد و برای توصیف شخصی استفاده می شود که در رسیدن به اهداف و بلندپروازی های خود بسیار مصمم و بااراده است حتی اگر مسیر برایش سخت و دشوار باشد.
.Her determined nature made her the perfect Olympian
طبیعت مصمم او، او را به المپیکی بی نقص تبدیل کرد.
Aloof
به کسی گفته میشه که گوشه گیر است و تمایل به صمیمی شدن و صحبت با اطرافیان را ندارد.
.She had always kept herself aloof from the boys in class
او همیشه خود را از پسرهای کلاس دور نگه می داشت.
Belligerent
کسی که مدام در پی خصومت و دعوا با دیگران است.
.His belligerent attitude drove me up the wall
رفتار ستیزه جویانه ی او مرا عصبانی کرد.
Big-headed
به افراد مغرور و پرافاده گفته می شود.
.He’s very handsome but he’s also very big-headed and this puts me off
او بسیار خوش تیپ است اما همچنین خیلی پرافاده است و این ناامیدم می کند.
A pain in the neck
وقتی کسی با رفتار و کارهایش مدام دیگران را اذیت میکند و میرنجاند، میتوان از این اصطلاح برای توصیفش استفاده کرد.
My brother is such a pain in the neck these days.
برادرم این روزها خیلی روی اعصابم است.
Tyrant
به شخص مستبد و زورگو گفته میشود.
Our math teacher was such a tyrant.
معلم ریاضی ما خیلی زورگو بود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.