فریزال ورب های فعل give
فهرست مطالب
فریزال ورب های فعل give موضوع مورد صحبتمان در این مطلب از آکادمی آموزش زبان انگلیسی سهیل سام است. استفاده از فریزال ورب در زبان انگلیسی، به خصوص انگلیسی روزمره و محاوره بسیار رایج است بنابراین یادگیری آنها به شما کمک میکند سطح اسپیکینگ خود را بالاتر برده و به انگلیسی زبانان بومی شباهت بیشتری هنگام صحبت داشته باشید. در مقالات قبلی، در مورد فریزال وربهای زیر به طور مفصل کار کردیم:
میدانید که بعضی فعلها در زبان انگلیسی، میتوانند تنها یک معنای ساده داشته باشند، اما وقتی با یک یا دو حرف اضافه همراه شوند، معانی مختلفی به خود میگیرند. مثلاً فعل give را در نظر بگیرید. این فعل به معنی “دادن” است اما اگر با حرف اضافه up همراه شود (give up) در یکی از کاربردهای خود، به معنی “دست کشیدن/تسلیم شدن” است.
در این مقاله، قصد داریم تعدادی از رایجترین و پرکاربردترین فریزال ورب های این فعل یعنی give را به همراه معانی و کاربردهای آنها بررسی کنیم و نکاتی را ارائه دهیم که به شما کمک میکنند با اطمینان از آنها استفاده کنید. با ما همراه باشید.
لیست فریزال ورب های give
Give away
1. بخشیدن چیزی به عنوان هدیه/ کادو دادن چیزی به کسی که اغلب بدون چشمداشت است.
She decided to give away her old clothes to charity.
او تصمیم گرفت لباسهای قدیمی خود را به خیریه ببخشد.
Nobody wants this type of heater any more. I can’t even give it away!
دیگر هیچ کسی این نوع بخاری را نمیخواهد. حتی نمیتوانم آن را (به کسی) ببخشم!
They’ve given away all their old books.
آنها همه کتابهای قدیمی خود را هدیه داده اند.
If I can’t sell it, I’ll give it away.
اگر نتوانم بفروشمش، آن را (به کسی) میبخشم.
2.به معنی “ناخواسته یا تصادفی چیزی را فاش کردن یا لو دادن. چیزی که قرار بود مخفی بماند.
She accidentally gave away the surprise party by mentioning it to the guest of honor.
او به طور تصادفی جشن غافلگیری را با بیانش به مهمان افتخاری فاش کرد.
She would give nothing away.
چیزی را فاش نخواهد کرد.
They felt like they were giving away company secrets.
آنها احساس میکردند که دارند اسرار شرکت را لو میدهند.
Give in
این فریزال ورب، به “تسلیم کسی یا چیزی شدن اغلب پس از یک دوره مقاومت یا مخالفت” اشاره دارد.
We can’t give in to despair, we have to keep fighting.
ما نمیتوانیم تسلیم ناامیدی شویم، باید به مبارزه ادامه دهیم.
I don’t think he will give in to your requests if you keep pestering him.
فکر نمیکنم اگر مدام به او بگویی و اذیتش کنی، باز هم تسلیم درخواستهایت شود.
Keep asking and eventually she’ll give in.
مدام درخواست کن و در نهایت او تسلیم خواهد شد.
Give out
- از کار افتادن چیزی
The batteries are likely to give out soon.
احتمالاً باتریها به زودی از کار می افتند.
The machine gave out after running for hours without a break.
دستگاه پس از ساعتها کار بدون وقفه از کار افتاد.
- ابراز ناراحتی یا عصبانیت به شیوه ای تند و خشن
I don’t like it when people give out instead of communicating calmly.
خوشم نمیاد وقتی مردم به جای برقراری ارتباط آرام، داد و بیداد میکنند.
After this win hopefully people will stop giving out to the team and the coach.
پس از این برد، امیدوارم مردم دست از شکایت و داد و بیداد نسبت به تیم و مربی بردارند.
- دادن چیزی به گروهی از مردم
They were giving out flyers to the passengers.
آنها داشتند به مسافران تراکت میدادند.
They’re giving out free tickets to the circus.
بلیت رایگان برای رفتن سیرک میدهند.
- عمومی کردن بخشی از اطلاعات، به ویژه اطلاعاتی که درست نیستند.
The news was given out by the reporter.
این خبر توسط خبرنگار اعلام شد.
It was given out that he had been shot while trying to escape.
اعلام شد که او هنگام تلاش برای فرار، هدف گلوله قرار گرفته است.
Give over
متوقف کردن کاری ناخوشایند
It’s time you gave over pretending you’re still a teenager.
وقتشه که از وانمود کردن به این که هنوز یک نوجوانی دست برداری.
Oh, give over, it’s not my fault!
آه، غر زدن را بس کن، تقصیر من نیست!
Give up
- اعتراف به شکست یا تسلیم در یک موقعیت یا درگیری خاص
I had to give up and admit that I was wrong.
مجبور شدم تسلیم شوم و اعتراف کنم که اشتباه کردم.
Although behind in the chess match, he refused to give up.
اگرچه در مسابقه شطرنج عقب بود، اما حاضر نشد شکست را بپذیرد.
- از دست دادن امید یا ایمان به کسی یا چیزی، اغلب در نتیجه ناامیدی، سرخوردگی یا شکست
در این حالت، به صورت give up on استفاده میشود.
They gave up on their relationship after years of trying to make it work.
آنها پس از سالها تلاش برای به نتیجه رساندن رابطه خود، دست از آن کشیدند.
She seems to have given up on all her old friends.
به نظر میرسد او تمام دوستان قدیمی خود را رها کرده است.
- توقف یا ترک یک فعالیت یا عادت، اغلب در نتیجه عدم علاقه، انگیزه یا موفقیت
Don’t offer him a cigarette, he’s trying to give it up.
به او سیگار تعارف نکن، او سعی دارد آن را ترک کند.
He gave up drinking on the advice of his doctor.
او به توصیه پزشکش نوشیدن الکل را ترک کرد.
Give off
یعنی تولید چیزی مانند گرما، نور یا بو
Vehicles give off a large amount of smoke every day.
وسایل نقلیه روزانه مقدار زیادی دود از خود خارج میکنند.
This air-conditioner has been broken. It has given off lots of heat.
این کولر خراب شده است. گرمای زیادی از خود خارج کرده است.
This plant gave off a terrible smell.
Give back
چیزی را به صاحبش برگرداندن/پس دادن
Can you please give this comic back to John?
میشه لطفاً این کمیک را به جان برگردانید؟
Please give it back after you use it.
لطفاً پس از استفاده، آن را پس بدهید.
Give it back. It’s not yours.
پس بده. مال تو نیست.
Give it up for
درخواست تشویق کسی روی صحنه
Everybody, give it up for James Smith.
همگی، جیمز اسمیت را تشویق کنید.
Let’s give it up for this film star.
بیایید این ستاره سینما را تشویق کنیم.
We gave it up for Linda when she showed up on stage.
وقتی لیندا روی صحنه حاضر شد، تشویقش کردیم.
Give onto
رو به یک منظره/منتهی شدن به چیزی
The window gives onto the garden.
پنجره، رو به باغ باز میشود.
The bedroom gives onto the balcony.
اتاق خواب به بالکن میرسد.
The doors give onto the football pitch.
درها به زمین فوتبال منتهی میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.