فریزال ورب های come
در این مطلب از آکادمی آموزش زبان انگلیسی سهیل سام به توضیح فریزال ورب های come پرداختهایم. پیشتر در مقالات قبلی، از جمله مقاله فریزال ورب های give از اهمیت یادگیری فعلهای چندبخشی توضیحاتی ارائه داده ایم. میدانید که با یادگیری و استفاده از آنها در اسپیکینگ خود، سطح زبانتان پیشرفتهتر به نظر خواهد آمد، به این دلیل که انگلیسی زبانها نیز از فریزال ورب ها استفاده زیادی در صحبتها و مکالمات روزمره خود دارند.
در این مقاله نیز تصمیم داریم شما را با فریزال ورب های یک فعل پرکاربرد دیگر آشنا کنیم.
همه شما با معنی فعل come به معنی “آمدن” آشنا هستید. این فعل جزء افعال بی قاعده است. حالت گذشته آن میشود came و شکل سوم آن بدون تغییر یعنی همان come است. زمانی که با حرف اضافه های مختلفی همراه میشود، معانی متفاوتی نیز پیدا میکند. در ادامه، تعدادی از رایجترینها را به همراه معنی و مثال آورده ایم.
فریزال ورب های فعل come
Come across
به طور غیرمنتظره چیزی را پیدا کردن یا به چیزی مواجه شدن
I came across my old school reports when I was clearing out my desk.
وقتی داشتم میز کارم را جمع و جور میکردم، به گزارشهای قدیمی مدرسه ام برخوردم.
I was cleaning out the attic when I came across my old yearbook.
داشتم اتاق زیر شیروانی را تمیز میکردم که به سالنامه قدیمی ام برخوردم.
Come along
کسی را همراهی کردن/ با کسی به جایی رفتن
Are you coming along to the party tonight?
امشب با ما به مهمانی می آیی؟
May I come along on your trip tomorrow?
آیا میتوانم فردا با شما به سفر بیایم؟
- عجله کردن/سریعتر حرکت کردن
Come along! We’re all waiting for you!
عجله کن! همه ما منتظر تو هستیم.
Come along! We’ll never get there on time if you don’t keep up with us.
سریعتر حرکت کن! اگه پا به پای ما نیای، هرگز سر وقت به آنجا نخواهیم رسید.
Come apart
تکه تکه شدن
I picked the magazine up and it came apart in my hands.
مجله را برداشتم و آن در دستانم تکه تکه شد.
It came apart when I tried to lift it off the floor and I had to glue it back together.
وقتی سعی کردم آن را از روی زمین بلند کنم تکه تکه شد و مجبور شدم دوباره آن را به هم بچسبانم.
Come by
به جایی سر زدن/مراجعه کردن به جایی
Feel free to come by my office if you have any questions.
در صورت داشتن هرگونه سؤال راحت باشید و به دفتر من مراجعه کنید.
I’ll come by after work and see if you need any help.
من بعد از کار سری میزنم و ببینم آیا به کمک نیاز دارید یا خیر.
Come around/ Come round
هوشیاری خود را به دست آوردن
She came round and learned that the operation had been a complete success.
او بهوش آمد و متوجه شد که عمل موفقیت آمیز بوده است.
It took several hours after the operation before he came around.
چند ساعت طول کشید تا بعد از عمل به هوش بیاید.
Come up
به کسی نزدیک شدن/نزد کسی رفتن
A man came up and asked for money.
یه مرد نزدیک شد و تقاضای پول کرد.
One of the teachers came up and started talking to me.
یکی از معلمها نزدیک شد و شروع به صحبت با من کرد.
Come up with
بعد از تفکر به یک ایده، راه چاره یا فکر تازه رسیدن
How did you come up with that idea?
چطور به آن ایده رسیدی؟
She always comes up with creative solutions to problems.
او همیشه راه حلهای خلاقانه ای برای مشکلات ارائه میدهد.
Come down on
کسی را به شدت مورد انتقاد قرار دادن/با کسی به شدت برخورد کردن
We need to come down hard on young offenders.
ما باید با متخلفان جوان به شدت برخورد کنیم.
The management really came down on him for losing the contract.
مدیریت واقعاً به خاطر از دست دادن قرارداد او را مورد انتقاد قرار داد.
Come down with
بیمار شدن/مبتلا شدن
She came down with a virus.
به یک ویروس مبتلا شد.
I think I’m coming down with a cold; I need some rest.
فکر کنم دارم به سرماخوردگی مبتلا میشم. به کمی استراحت نیازدارم.
Come off
برگزاری یا انجام موفقیت آمیز یک رویداد یا برنامه
In the end the trip never came off.
در نهایت، سفر هرگز انجام نگرفت.
The party came off well, and everyone had a great time.
جشن به خوبی برگزار شد و به همه خوش گذشت.
Come forward
ارائه اطلاعات/ پیشنهاد کمک به ویژه در شرایط دشوار
So far, only one candidate has come forward.
تاکنون فقط یک نامزد انتخاباتی پیشنهاد کمک داده است.
The witness came forward with crucial information about the crime.
شاهد اطلاعات مهمی در مورد جنایت ارائه داد.
Come in
وارد جایی شدن/ از راه رسیدن
What time does your train come in?
قطارت چه ساعتی از راه میرسد؟
Please come in and make yourself comfortable.
لطفاً بیا داخل و راحت باش.
Come out
منتشر کردن
The details of the scandal came out in the press and she had to resign.
جزئیات این رسوایی در مطبوعات منتشر شد و او مجبور به استعفا شد.
The new book by the author will come out next month.
کتاب جدید این نویسنده ماه آینده منتشر خواهد شد.
Come to
به دست آوردن هوشیاری پس از غش یا بیهوشی
She came to an hour after the operation.
یک ساعت پس از عمل به هوش آمد.
It took him a few minutes to come to after the accident.
بعد از تصادف چند دقیقه ای طول کشید تا به هوش بیاد.
Come about
اتفاق افتادن/رخ دادن/به انجام رسیدن بدون برنامه قبلی
How did this situation come about?
چطور این شرایط رخ داد؟
The opportunity to get into computing came about quite by accident.
فرصت ورود به محاسبات، کاملاً تصادفی اتفاق افتاد.
مقاله های مرتبط:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.