لغات و اصطلاحات مربوط به آمادگی قبل از امتحان

Before the exam
شما قبل از امتحان چه کارهایی برای آماده شدن انجام میدید؟ از قبل شروع به خوندن درسها و مرور منظم میکنید؟ یا این کارها رو برای روزها و ساعتهای آخر میگذارید؟! در ادامه یک لیست از لغات و اصطلاحات کاربردی همراه با مثال، برای توصیف کارهایی که باید قبل از امتحان انجام بدیم رو مرور میکنیم.
در قسمت دوم مقاله به توصیف انواع دانش آموز خواهیم پرداخت. خودتان را چگونه دانش آموزی میبینید؟ درس خوان و سخت کوش، یا معمولی و توی بعضی از درسها ضعیف؟
1- معلم خصوصی گرفتن:
take extra lessons / have private tuition / private coaching = pay for a personal teacher to help you with the subject
.She’s going to take extra lessons in French to help her pass the exam
اون می خواد برای کمک به موفقیت در امتحان ، به زبان فرانسوی هم دروس اضافی بگذرونه.
.She was never sent to school, having private tuition at home instead
اون هرگز به مدرسه فرستاده نشد ، در عوض تعلیم خصوصی داشت.
.He has private tuition in English
.Jamie’s parents arranged private tuition for him from a dyslexia specialist
2- مرور کردن:
مرور یکی از مهمترین کارها برای تثبیت و یادآوری مطالبی هست که قبلا یاد گرفتیم. این کار در برنامه ریزی های (برنامه ریزی و تمرینات روزانه برای یادگیری زبان) روزانه برای زبان آموزی جایگاه ویژه ای داره.
revise = go over everything you’ve studied
.Tonight I’m going to revise biology, then it’s math tomorrow night
امشب میخوام زیست شناسی رو مرور کنم، فردا شب ریاضی (رو مرور میکنم).
.You must revise your English for the mid-term examination
باید برای امتحان میانترم انگلیسیت مرور کنی.
.I have to revise for math
3- مرور کردن (غیر رسمی در British English)
همون معادل revise هست ولی در لحن خودمونی و غیر رسمی
“swot up = an informal synonym for “revise
.I have to swot up on phrasal verbs for the test tomorrow
مجبورم فعلهای چند قسمتی انگلیسی رو برای امتحان فردا مرور کنم.
.I have to swot up my physics now
.You’ll need to swot up your irregular verbs during the holiday
4- به خاطر سپردن اطلاعات بسیار زیاد در مدت کوتاه:
شب امتحان سعی میکنیم تا جایی که امکان داره بیشتر درس بخونیم و مطالب بیشتری رو به ذهنمون بسپاریم. برای توصیف این کار از فعل cram استفاده میکنیم. cram در کل به معنی انباشته کردن هست که هم برای اطلاعات کاربرد داره و هم افراد و اشیا.
cram = try and force as much information into your head as possible
.I’ve got to cram for next week’s test
من باید برای آزمون هفته آینده حسابی درس بخونم.
.She was cramming for her Economics exam
اون برای امتحان اقتصادش حسابی تلاش می کرد.
.It would take two or three months of cramming to prepare for entrance exam
5- حفظ کردن
بعضی مطالب هستن که فقط باید اونها رو حفظ کنیم و نیازی به فهم اونها نیست. مثل فرمولهای ریاضی و فیزیک یا اشعار.
learn by heart / memorize(se) = try to remember facts etc, without necessarily understanding them
.I need to learn the English irregular verbs by heart
من باید افعال بی قاعده انگلیسی رو یاد بگیرم.
.Try to learn by heart these English words and phrases
سعی کن این لغات و عبارات انگلیسی رو حفظ کنی.
همچنین مطلب نکاتی در خصوص یادگیری لغات را مطالعه نمایید.
.He made an effort to memorize the route they were taking
اون تلاش کرد مسیری که طی می کردند رو حفظ کنه.
شما چطور دانش آموزی هستید؟
?What sort of student are you
آیا دانش آموز سخت کوشی هستید؟ همیشه نمرات بالای کلاس را شما کسب می کنید یا معمولی هستید؟ برای توصیف اینکه خودتون یا همکلاسی هاتون چطور دانش آموزی هستید، میتونید از لغاتی که در ادامه آوردیم استفاده کنید:
1- ستاره (درخشان)
stellar = a star performer
.Matin gave a stellar performance
متین نمایش فوق العاده ای ارائه داد.
2- سخت کوش
Hard-working = someone who tries
.She’s very hard-working but not very imaginative
اون بسیار سخت کوشه اما تخیل قوی نداره.
.I was always very hard-working at school
من همیشه در مدرسه بسیار سخت کوش بودم.
3- دانش آموزی که همیشه نمرات برتر رو کسب می کنه.
straight A = a student who always gets top marks
.With another teacher and some therapy, Akbar is a straight A student, his mother said
مادرش گفت ، اکبر با یک معلم دیگه و کمی درمان ، یک دانش آموز برتر است.
4- کسی که تلاش مداوم داره، اما درخشان نیست (غیر رسمی)
plodder = someone who works consistently, but isn’t particularly brilliant
.He was quiet, conscientious, a bit of a plodder
اون ساکت، وظیفه شناس و زحمتکش بود.
5- دانش آموز متوسط
Mediocre = not bad, average
?How do I become a straight A student from being a mediocre one
چطور می تونم از دانش آموز متوسطی بودن ، یه دانش آموز برتر بشم؟
.I’m a mediocre student compared to the top students in my class
من در مقایسه با دانش آموزان برتر کلاس خودم یک دانش آموز متوسط هستم.
5- دانش آموز بد و ضعیف
Abysmal = terrible
?How much will my school’s abysmal reputation affect my job prospects
شهرت ضعیف (بد) مدرسه من چقدر بر آینده شغلیم تأثیر می گذاره؟
.American math education so abysmal
آموزش ریاضیات آمریکا بسیار ضعیفه.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.