راجع به شغلت حرفه ای صحبت کن
فهرست مطالب
Small talk یا همان صحبت کوتاه با افراد در مکانهای مختلف مانند اتوبوس، مترو و … ممکن است شامل سؤالاتی دربارهی شغل شما باشد. گاهی یک گفتگوی تأثیرگذار، حتی ممکن است اثر به سزایی در آیندهی شما داشته باشد. از طرفی صحبت از شغل و حرفه، همواره یکی از مهمترین و رایجترین موضوعات در زبان انگلیسی به شمار میآید. به خصوص در آزمونهای زبان انگلیسی معتبر مانند آزمون زبان انگلیسی آیلتس و PTE. برای این منظور باید عبارات و لغات مربوط به آن را از قبل یاد گرفته باشید تا هنگام صحبت، از آنها استفاده کنید و گفتگوی نتیجه بخشی داشته باشید. در این مطلب تلاش ما بر این بوده است که شما را با این عبارات و کاربرد آنها در موقعیتهای مختلف آشنا کنیم.
در ابتدا باید بدانید چه سؤالات متداولی در مورد شغل افراد پرسیده میشود. سؤالاتی نظیر شغل شما چیست به انگلیسی. در ادامه به تعدادی از رایجترینها اشاره کرده ایم:
?What do you do
این سؤال یعنی “شغلت چیه؟”
?What do you do for a living
از این سؤال نیز برای پرسیدن شغلت چیست به انگلیسی استفاده میشود.
?What’s your occupation
مورد سوم هم به همین معناست و البته بیش از حد رسمی است و معمولاً در مصاحبهها پرسیده میشود.
در حالت دوستانهتر هم میتوان برای پرسیدن در مورد اینکه شغل شما چیست، از سؤالات زیر استفاده کرد:
در حالت دوستانهتر هم میتوان از سؤالات زیر استفاده کرد:
?What kind of work do you do
?What line of work are you in
برای ادامهی مکالمه هم می توانید از سؤالات زیر استفاده کنید:
?Where do you work
کجا کار میکنید؟
?What kind of company do you work for
برای چه نوع شرکتی کار می کنید؟
?What does your job involve
شغل شما شامل چه چیزی می شود؟
?How long have you been doing that
چه مدت است که این کار را انجام می دهید؟
حال به شما خواهیم گفت از چه عبارات و اصطلاحاتی در جواب شغلت چیه به انگلیسی و ادامه دادن مکالمه استفاده کنید.
برای معرفی شغل خود و در جواب شغل شما چیست به انگلیسی میتوانید خیلی راحت بگویید: (مثالهایی را در پرانتز به عنوان نمونه آورده ایم)
.I’m a (writer)
یک نویسنده هستم.
.I work in (finance)
در امور مالی کار میکنم.
.I work in (digital marketing)
در بازاریابی دیجیتال کار میکنم.
.I work in the HR department of financial firm
من در بخش منابع انسانی شرکت مالی کار میکنم.
.I work in a school, teaching modern languages
در یک مدرسه، تدریس زبانهای مدرن را بر عهده دارم.
همانطور که در مثال مشخص است باید بعد از work in، مکان یا رشته و حوزه ی کاری خود را بیان کنید. زمانی که صحبت از حوزه ی کاری شماست، نیازی به استفاده از حرف تعریف معین و حروف تعریف نامعین (a,an,the) قبل از آنها نیست اما اگر از place بعد از آن استفاده کنید باید این حروف را قبل از آنها به کار ببرید درست همانند دو مثال آخر.
.I work for (a publishing company)
برای یک شرکت انتشاراتی کار می کنم.
.I work for (an international electronics company)
برای یک شرکت الکترونیکی بین المللی کار می کنم.
می توانید کمی بیشتر در مورد شرکتی که در آن کار می کنید توضیح دهید.
.I work for (a German company) which (does market research for other companies)
برای یک شرکت آلمانی کار می کنم که تحقیقات بازار را برای شرکت های دیگر انجام می دهد.
.I work for (an international electronics company) which (makes tablet computers)
برای یک شرکت الکترونیکی بین المللی کار می کنم که رایانه های لوحی تولید می کند.
در ادامه روش های دیگری نیز برای صحبت از شغل به همراه کاربرد آنها آمده است:
.I run my own business. I work for myself
وقتی شغل و تجارت خود را دارید و برای خود کار می کنید.
.I’m a freelancer
فریلنسر بودن یعنی به طور مستقل برای شرکت های مختلف کار کردن. مثلاً یک نویسنده که ممکن است با انتشارات مختلفی همکاری کند.
.I’m self-employed
مفهوم این جمله هم در واقع ترکیبی از دو جمله ی بالاست. یعنی یا به عنوان freelancer کار می کنید و یا تجارت خود را دارید. می توان آن را “شغل آزاد” معنی کرد.
.I’m a business owner
یعنی صاحب کسب و کار هستم.
.I work full-time/part-time
تمام وقت/نیمه وقت کار می کنم.
.I work on shifts
من شیف کار می کنم.
.I started out in marketing, but then moved into sales
من در بازاریابی شروع به کار کردم اما سپس به سمت فروش رفتم.
.I fell into teaching. (fall into: start a career in something by accident)
وارد حرفه ی تدریس شدم.
.I’ve been in engineering ever since I graduated
من از زمانی که فارغ التحصیل شدم در رشته ی مهندسی بوده ام.
صحبت از موفقیت های شغلی نیز می تواند روش خوبی برای نشان دادن توانایی های خود و تأثیرگذاری روی طرف مقابل باشد.
.A highlight of my job was when I raised a lot of money for charity
یکی از نکات برجسته ی شغل من زمانی بود که پول زیادی برای امور خیریه جمع آوری کردم.
.After a couple of years, I got a promotion and I was made head of the department
بعد از چندین سال ترفیع گرفتم و رئیس بخش شدم.
اگر هم در حال حاضر شغلی ندارید، در جواب می توانید از جمله های زیر استفاده کنید:
.I’m in-between-jobs at the moment
مفهوم این جمله این است که شغل خود را ترک کرده اید و هنوز شغل جدید پیدا نکرده اید. می توان جمله ی : I’m unemployed را هم به کار برد اما چندان زیبا و جالب نیست.
.I’m taking some time out to (travel/spend time with kids/write a book/recover from an illness/…)
یعنی در حال حاضر شغلی ندارم چون می خواهم روی چیزهای دیگری(مثل نمونه های داخل پرانتز) تمرکز کنم.
.I wasn’t sure what I wanted to do, so I took a year out
مطمئن نبودم که می خواهم چه کاری انجام دهم بنابراین روی چیزهای دیگری تمرکز کردم.
.After my maternity leave, it took a while to get back into work
بعد از مرخصی زایمانم، مدتی طول کشید تا دوباره سر کار برگردم.
.I’m in the middle of a career change
در آستانه تغییر شغل هستم.
.I’m out of work
شغلی ندارم.
.I’m retired
بازنشسته ام.
.I was fired/sacked/dismissed last year
سال پیش اخراج شدم.
.I gave up/quit my job
شغلم را رها کردم.
.I resigned
استعفا دادم.
ممکن است از شما پرسیده شود:
?What do you exactly do all day
تمام روز دقیقاً چه کاری انجام می دهید؟
در جواب این سؤال و برای توضیح بیشتر در مورد شغل خود می توانید با جملات زیر شروع به صحبت کنید:
…..I have to
……I’m responsible for
…..Most of my time is spent
e.g. I’m a nurse. I have to look after patients, give them medicine and make sure they’re comfortable. I’m responsible for about 30 patients. Most of my time is spent talking to patients and checking that everything is okay
من یک پرستار هستم. باید از بیماران مراقبت کنم و به آنها دارو بدهم و اطمینان حاصل کنم که اوضاعشان خوب است و راحت هستند. تقریباً مسئول 30 بیمار هستم. بیشتر وقتم صرف صحبت با بیماران می شود و اینکه بررسی کنم همه چیز رو به راه است.
ممکن است یکی از دوستان یا افراد خانواده، سؤال زیر را از شما بپرسند:
?How do you like your job
نظرت در مورد شغلت چیست؟
یا ممکن است بپرسند:
?Do you like your job? Why or why not
اگر از شغل خود لذت میبرید می توانید از صفتهایی مانند good یا interesting استفاده کنید اما ما تعدادی صفت پیشرفتهتر و کاربردیتر آوردهایم که میتوانید با به کار بردن آنها در صحبتهای خود، حرفهای تر به نظر بیایید.
Stimulating
مهیج، محرک
وقتی از این صفت برای توصیف حرفهی خود استفاده میکنید یعنی شغل شما برایتان هیجانانگیز است و به شما انرژی میدهد.
Satisfying
رضایتبخش، راضیکننده
یعنی موفقیتهای زیادی در شغل خود کسب کردهاید و همین امر، باعث رضایت شما از موقعیتی است که در آن هستید.
Creative
خلاق، برانگیزانندهی خلاقیت
شغلی که باعث شود از خلاقیتها و تخیلات خود در هنگام کار استفاده کنید.
Rewarding
ارزشمند، دارای اجر و ثواب
وقتی شغلی ارزش معنوی زیادی داشته باشد و به شما احساس مثبتی ببخشد. اغلب برای شغلهایی استفاده می شود که در جهت کمک به دیگران باشد مثل معلمی یا پرستاری.
Challenging
چالش برانگیز
این صفت، هم مفهوم مثبت دارد هم منفی. اما اگر از آن برای صحبت از شغل استفاده شود، معنی مثبت به خود میگیرد. یعنی شغلتان اگرچه سخت است اما هیجانانگیز و فوقالعاده است طوری که شما را مدام به فکر کردن و یادگیری مطالب و اطلاعات تازه وا میدارد.
اگر از شغل خود ناراضی باشید باز هم میتوانید از صفتهای سادهای مثل boring یا difficult استفاده کنید اما یادگیری صفات کاربردی زیر نیز خالی از لطف نیست.
Exhausting
خسته کننده
در توصیف شغلی که مدام باعث خستگی جسمی و روحی شما شود.
Thankless
ناسپاس، بیهوده
یعنی هیچ کس به کاری که می کنید توجه و اهمیت قائل نمیشود و قدرشناس شما نیستند.
Mind-numbing
بی اندازه ملال آور
برای صحبت از شغلی که بی نهایت کسل کننده و خسته کننده است به کار برده میشود.
Dead-end
عاری از هرگونه پیشرفت
شغلی که به نظر می آید هیچ آینده و پیشرفتی در آن نخواهید داشت و نتایج همیشه یکسان است.
Soul-destroying
ملال آور و ناخوشایند
در توصیف شغلی که خسته کننده است به شما حس خوشایند و رضایت بخشی نمیدهد و باعث می شود از آن متنفر باشید.
اکنون تصور کنید با هدف موفقیت در یک مصاحبه شغلی در آن شرکت کردهاید و سؤالات زیر را در پایان مصاحبه از آنها می پرسید:
?Is this a temporary or permanent position
این یک شغل موقتی است یا دائمی؟
?Will I have to work on Fridays
آیا باید جمعه ها کار کنم؟
?Will I be paid weekly or monthly
هفتگی حقوق می گیرم یا ماهانه؟
?What are the hours of work
ساعت کاری به چه صورت است؟
?Will I get traveling expenses
آیا هزینه های سفر رو دریافت می کنم؟
?Will I get paid for overtime
آیا برای اضافه کاری حقوق می گیرم؟
?When do you want me to start
کی باید شروع به کار کنم؟
سؤالات و جملات زیر را نیز ممکن است در مصاحبه های شغلی بشنوید:
.This is the job description
این شرح وظایف کار است.
?Have you got any experiences
آیا هیچ تجربه ای دارید؟
?Have you got any qualifications
آیا شرایط لازم را دارید؟
?What qualifications have you got
چه صلاحیت شغلی دارید؟
.We need someone with experience
به شخص باتجربه احتیاج داریم.
?When can you start
کی می توانید شروع کنید؟
.This is your employment contract
این قرارداد استخدام شماست.
در ادامه تعدادی اصطلاح کاربردی برایتان آماده کرده ایم که می توانید هنگام صحبت از شغل، از آنها استفاده کنید.
Burn the candle at both ends
کار کردن زیاد/تا نیمه های شب کار کردن
.She has been burning the candle at both ends by doing a full-time job
او با انجام یک شغل تمام وقت، کلی کار می کند.
Off the hook
از مسئولیت انجام کاری راحت بودن/ رها شدن از یک شرایط کاری سخت
.He’s agreed to go to the meeting in my place so that lets me off the hook
او موافقت کرده است به جای من به جلسه برود تا مرا از این مسئولیت راحت کند.
Learn the ropes
با شغل و زمینه ی کاری آشنا شدن
.It can take quite a while for a new lawyer to learn the ropes in a big legal firm
برای یک وکیل جدید ممکن است مدت زیادی طول بکشد تا با زمینه ی شغلی در یک شرکت حقوقی بزرگ آشنا شود.
Get the sack/be sacked/be given the ax
اخراج شدن
.My brother got the sack
برادرم اخراج شد.
You’re giving me the ax?
دارید اخراجم میکنید؟
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.