اصطلاحات و عبارات پركاربرد با رنگ قرمز (red)

قبلاً به طور مفصل در مقاله ای به اهمیت یادگیری اصطلاحات در انگلیسی پرداخته ایم. یکی از جالبترین و جذابترین موارد آموزش زبان برای کودکان، استفاده از رنگهاست. برای بزرگسالان علاوه بر این جذابیت بصری، یک سری اصطلاحات هم با رنگها وجود دارد. در این مقاله ده مورد پرکاربرد از اصطلاحات با رنگ قرمز را جمع آوری کرده ایم. سعی میکنیم با آوردن مثال در موقعیت های مختلف به یادگیری و تثبیت این عبارات در ذهن شما کمک کنیم.

1- اصطلاحات با رنگ red

1-1-To catch someone red-handed

یعنی گرفتن مچ کسی موقعی که دارد کار خطایی از او سر می­زند.

He was caught red-handed taking money from the till.

مچ او را در حال گرفتن پول از دخل گرفتند.

Tom was stealing the car when the police drove by and caught him red-handed.

تام در حال دزدیدن ماشین بود که پلیس از آنجا عبور کرد و او را دستگیر کرد.

My son promised he wouldn’t eat any more biscuits, but when I went into the kitchen, I caught him red-handed opening a new packet.

پسرم قول داد که دیگر بیسکویت نخورد، اما وقتی وارد آشپزخانه شدم، مچش رو گرفتم که در حال باز کردن یک بسته جدید بود.

1-2-To paint the town red

قبلاً با معنی اصطلاح paint the town red در مقاله اصطلاحات مربوط به اوقات و سرگرمی ها آشنا شده اید.

معنی paint the town red می­شود عیاشی کردن و خوشگذارنی کردن.

You want to have a good time and paint the town red this weekend.

تو می­خواهی اوقات خوبی داشته باشی و این آخر هفته در شهر خوش بگذرانی.

I’m ready to paint the town red with a few of my closest friends.

آماده ام که با چندتا از نزدیکترین دوستانم برویم بیرون عشق و حال.

Now it’s time to go out, celebrate and paint the town red.

وقت آن است که بیرون برویم، جشن بگیریم و عیاشی کنیم.

1-3-Red in the face

به معنی سرخ شدن از خجالت یا خجالت کشیدن هست.

He was red in the face from all of the mistakes he made while announcing the winners’ names.

او به خاطر تمام اشتباهاتی که در هنگام اعلام اسامی برندگان مرتکب شد از خجالت قرمز شده بود.

1-4-A red flag

معنی red flag به علامت هشدار یا علامت خطر اشاره دارد.

A red flag used as the symbol of socialist revolution.

پرچم قرمزی که به عنوان نماد انقلاب سوسیالیستی استفاده می شود.

Even though there were red flags in the relationship, Ali ignored them. Now she’s getting a divorce.

 هرچند در این رابطه علامتهای خطری وجود داشت، اما علی آنها را نادیده گرفت. حالا او دارد طلاق می­گیرد.

1-5-Roll out the red carpet
Or: give somebody the red carpet treatment

به معنی استقبال و پذیرایی از کسی با تشریفات فراوان است. این استقبال معمولاً کاملاً رسمی است و میهمان مورد نظر مقام مهمی دارد.

Governor rolled out the red carpet for his dinner guests.

فرماندار برای مهمانان شام خود فرش قرمز پهن کرد.

Elizabeth is the favorite child. Every time he returns home to Tehran his parents roll out the red carpet for him.

الیزابت بچه عزیز دردانه است. هربار که به خانه خود در تهران برمی­گردد پدر و مادرش کلی از او با تشریفات استقبال می کنند.

New York rolled out the red carpet for the astronauts.

نیویورک برای فضانوردان فرش قرمز پهن کرد.

1-6-Red tape

از این واژه برای بیان مقررارت دست و پاگیر و کاغذبازی بیش از حد که معمولاً موجب اتلاف وقت و بی عدالتی می شود استفاده میکنند.

I just want to start my own business, but the amount of red tape involved is so frustrating, that it almost makes me want to give up!

من فقط می­خواهم کسب و کار خودم را راه بیندازم، ولی میزان تشریفات زائدی که درگیر ماجراست به حدی خسته کننده است که تقریبا دارد مجبورم می­کند رها کنم.

When people apply for a visa for another country there’s usually a lot of red tape.

 وقتی افراد برای اقامت کشوری دیگر درخواست می­دهند، معمولاً با تشریفات اداری زیادی درگیر می­شوند.

1-7-To be into / out of the red

به معنی بودن یا خارج شدن از شرایط قرض و ورشکستگی هست.

The company has gone thousands of dollars into the red.

این شرکت هزاران دلار را به خطر انداخته است.

Our company is finally out of the red now. We’ve managed to pay back our loan.

  شرکت ما بالاخره از قرض خارج شد. توانستیم بازپرداخت وام خود را مدیریت کنیم.

I hate being in the red!

از بدهکار بودن متنفرم.

1-8-Red hot

هم به معنای جسم خیلی داغ و گداخته و هم به معنای روی مد بودن و داغی بازار چیزی هست.

Red-hot news, straight from the war zone.

اخبار داغ، مستقیم از منطقه جنگی

When the iPhone first entered the market it was red hot.

 وقتی آیفون برای اولین بار وارد بازار شد خیلی رو بورس بود!

1-9- not one red cent

این اصطلاح در انگلیسی آمریکایی برای بیان کمترین و بی مقدار ترین پول به کار می­رود.

I wouldn’t give him one red cent for that car.

من یک پاپاسی هم بابت آن ماشین به او نمی­دهم.

Carter said she wouldn’t pay one red cent of her rent until the landlord fixed her roof.

کارتر گفت تا زمانی که صاحبخانه سقف خانه اش را درست نکند یک پول سیاه از اجاره‌اش را نمی‌پردازد.

1-10- like a red rag to a bull (British English)
Also: like waving a red flag in front of a bull (American English)

یعنی چیزی که به احتمال بسیار زیاد طرف مقابل را عصبانی و خشمگین می­کند.

Just mentioning his ex-wife’s name was like a red rag to a bull.

فقط آوردن اسم همسر سابقش، برای او خیلی عصبانی کننده بود.

Naturally this was like a red rag to a bull and I refused to even consider such a course of action.

طبیعتاً این خیلی عصبانی اش می­کرد و من حتی حاضر نشدم چنین اقدامی را در نظر بگیرم.