اصطلاحات انگلیسی با رنگ زرد
اصطلاحات انگلیسی با رنگ زرد موضوع مورد بحث ما در این مطلب از آکادمی آموزش زبان انگلیسی سهیل سام است. اسم رنگها در زبان انگلیسی و در موقعیتهای متفاوت، کاربرد و معانی متفاوتی نیز دارند. به عنوان مثال، رنگ زرد گاهی به فقدان شجاعت اشاره دارد، به همین دلیل اگر فردی ترسو باشد، می توانیم این رنگ را به او نسبت بدهیم. مثلاً:
Rob was too yellow to ask his boss for a promotion.
راب انقدر ترسو بود که از رئیسش ترفیع بخواهد.
Tina was too yellow to go on the roller-coaster!
تینا برای سوار شدن ترن هوایی زیادی ترسو بود!
در این مقاله، سعی بر آن داریم تا اصطلاحات رایج با yellow را به شما معرفی کنیم. با ما همراه باشید.
Yellow brick road
به برآورده شدن آرزوها و رؤیاها اشاره دارد.
When he got a new job, Stephen thought it was the beginning of the yellow brick road.
هنگامی که او شغل جدیدی پیدا کرد، استفن فکر کرد که این آغاز برآورده شدن آرزوهایش است.
Sandra has been dreaming about walking down the yellow brick road of fame since she was a child.
ساندرا از کودکی رؤیای برآورده شدن شهرتش را در سر می پروراند.
Yellow-bellied
به آدم ترسو و کسی که به راحتی وحشتزده میشود اشاره دارد.
Tom was a yellow-bellied man who didn’t have enough courage to ask his girlfriend to marry him.
تام مردی ترسو بود که جرأت کافی برای درخواست ازدواج از دوست دخترش را نداشت.
Despite all his boasting, he was still a yellow-bellied guy without much ambition.
با وجود همه لافزدن هایش، او همچنان یک مرد بزدل و بدون جاه طلبی بود.
Yellow dog
به آدم پست و نفرت انگیز اشاره دارد.
He did such a thing. He was a yellow dog.
او یه چنین کاری کرد. او یک آدم پست بود.
He is a yellow dog, and nobody would like to get along with him.
او یک ادم پست و حقیر است و هیچ کس دوست ندارد با او کنار بیاید.
A yellow streak
به شیوه ای بزدلانه عمل کردن
با افعال have و show به کار میرود.
Mark is not very brave. He has a yellow streak in him.
مارک خیلی شجاع نیست. یک رگه بزدلی در وجودش دارد.
A new lifeguard seemed alright at the job interview but then he showed a yellow streak when a woman was drowning.
نجات غریق جدید در مصاحبه شغلی، خوب به نظر میرسید اما بعد از زمانی که زنی را در حال غرق شدن دید، رگه ای از بزدلی از خود نشان داد.
Yellow flag
پرچم زرد به نشانه ی خطر در جلو
I could see a marshal on the finish line waving a yellow flag.
میتوانستم یک مارشال را در خط پایان ببینم که پرچم زرد را تکان میداد.
The old man waved the little yellow flag and stopped the bus.
پیرمرد پرچم زرد کوچک را تکان داد و اتوبوس را متوقف کرد.
در ادامه تعدادی جمله با رنگ yellowبه همراه معنی برایتان فراهم آورده ایم.
Yellow is the color of sunshine, hope, and happiness.
زرد، رنگ آفتاب، امید و شادی است.
Walking on a yellow brick road to success.
پیش رفتن به سوی موفقیت
Yellow is not just a hue; it’s an expression of joy and creativity.
زرد فقط یک رنگ نیست. بیان کننده ی شادی و خلاقیت است.
Choosing yellow means choosing happiness.
انتخاب رنگ زرد به معنای انتخاب شادی است.
The color yellow can’t help but spread positivity.
رنگ زرد نمیتواند از گسترش مثبت اندیشی جلوگیری کند.
Wear yellow and stand out. Be the sunshine.
زرد بپوشید و برجسته شوید. تابش آفتاب باشید.
مقالات مرتبط:
اصطلاحات با رنگ green
اصطلاحات با رنگ black
اصطلاحات پرکاربرد با رنگ آبی
اصطلاحات و عبارات پرکاربرد با رنگ قرمز
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.