جملات رایج انگلیسی در مهمانی و میزبانی
فهرست مطالب
از میان تمام مباحث، یکی از جذابترین مکالمات و گفتگوهایی که ممکن است در زبان انگلیسی بین شما و دیگران پیش آید، جملات رایج انگلیسی در مهمانی و میزبانی است. اگر به خوبی با جملات رایج انگلیسی در مهمانی و میزبانی مورد استفاده قرار میگیرند، آشنا باشید، این گفتگوها میتوانند برایتان لذتبخش باشند. پس برای این که بتوانید در چنین مکالماتی به خوبی منظور شخص مقابل را درک کنید و به سوالاتی که از شما پرسیده میشود جواب دهید، لازم است با اصطلاحات مربوط به جشن و مهمانی و حتی میزبانی آشنا باشید.
برای این منظور، ما در این مطلب از آکادمی آموزش زبان انگلیسی تصمیم داریم شما را با رایجترین اصطلاحات و جملات انگلیسی در مورد مهمانی و میزبانی آشنا کنیم. با ما همراه باشید!
اصطلاحات انگلیسی در مهمانی
قبل از هرچیز، فعالیتهایی که مربوط به مهمانی و جشن هستند را به خاطر بسپارید.
Attending a party (شرکت در مهمانی)
Dancing all night long (تمام طول شب را رقصیدن)
Chatting with friends (گپ زدن با دوستان)
Meeting new people (آشنایی با افراد جدید)
Having fun (خوش گذراندن)
Throwing a party (مهمانی برپا کردن)
Having a blast (اوقات بسیار خوشی داشتن)
در ادامه عباراتی را که برای توصیف اشخاص در مهمانی به کار میروند معرفی کرده ایم.
a social butterfly
به شخصی گفته میشود که دوست دارد در مهمانیها و مناسبتهای اجتماعی شرکت کند و اغلب روابط جدی با افراد دیگر ندارد.
She’s such a social butterfly.
او خیلی خوش مشرب و اجتماعی است.
We used to go to a lot of parties. He was a real social butterfly.
ما قبلاً به مهمانیهای زیادی میرفتیم. او یک فرد اجتماعی واقعی بود.
The life and soul of the party
فردی که پرانرژی و بامزه است و در موقعیتهای اجتماعی و مهمانیها در مرکز فعالیت است. به اصطلاح به این افراد، “گل سرسبد مهمانی” یا “مجلس گرم کن” گفته میشود.
With her big hair and loud personality she is always the life and soul of the party.
با موهای درشت و شخصیت پر سر و صداش، او همیشه گل سرسبد مهمانی است.
She laughed a lot and was obviously the life and soul of the party.
او خیلی خندید و بدیهی بود که گل سرسبد مهمان است.
a wet blanket
آیه یأس، آدم ضد حال
Nobody asked him to attend the party because he’s such a wet blanket.
هیچکس از او نخواست در مهمانی شرکت کند چون خیلی آدم ضدحالی است.
I don’t want to be a wet blanket but you must stop disturbing the people next door.
نمیخواهم جلوی خوش گذرانی شما را بگیرم و ضدحال باشم، اما باید از ایجاد مزاحمت برای همسایه ها دست بردارید.
a party animal
کسی که شیفته مهمانی است و از آنها بسیار لذت میبرد و تا حد امکان در مهمانیها شرکت میکند.
Sarah’s a real party animal. She likes to dance all night.
سارا واقعاً شیفته مهمانی است. او دوست دارد تمام شب برقصد.
My brother is a party animal.
برادرم عشق مهمانی است.
a party pooper
کسی که از جشن و مهمانی متنفر است و شادمانی و نشاط بقیه افراد را نیز خراب میکند.
I hate to be a party pooper, but I am really tired.
نمیخواهم شادی شما را خراب کنم ولی من واقعاً خسته هستم.
She was a party pooper who insisted they turn the music down.
او یک مهمونی خراب کن بود که اصرار داشت صدای موسیقی را کم کنند.
به اصطلاحاتی که در ادامه آمده نیز دقت کنید.
let your hair down
ریلکس بودن و خوش گذراندن / خودمانی رفتار کردن / از حالت رسمی درآمدن / راحت بودن
The party gave us all a chance to really let our hair down.
جشن به همه ما فرصتی داد تا واقعاً احساس راحتی کنیم و خوش بگذرانیم.
Mary really let her hair down. She laughed, clapped and danced at the party.
ماری واقعاً خودمانی و راحت رفتار کرد. در مهمانی میخندید، دست میزد و میرقصید.
feel inhibited
خجالتی و کمرو بودن/ نداشتن اعتماد به نفس کافی برای صحبت کردن با کسی/معذب بودن
The presence of strangers made her feel inhibited.
حضور غریبهها باعث میشد او احساس معذب بودن کند.
Some girls may feel inhibited by the presence of boys at the party.
بعضی از دخترها ممکن است با حضور پسران در مهمانی معذب شوند.
feel out of place
احساس غریبی کردن
The boy looked uncomfortable and felt out of place among the adults.
پسر در بین بزرگسالان نا راحت به نظر میرسید و احساس غریبی میکرد.
I always felt out of place among new people.
همیشه بین افراد جدید احساس غریبی میکردم.
حال تصور کنید به یک مهمانی دعوت شده اید.
جملاتی که میتوانید به میزبان بگویید:
Thank you for inviting me over for dinner.
از شما ممنونم که مرا به شام دعوت کرديد.
I love your antique furniture, it’s just gorgeous.
عاشق وسايل عتيقه شما هستم، واقعاً باشکوه هستند.
You have a truly beautiful home.
واقعاً خانه قشنگي داريد.
Is there anything I can do to help get dinner ready?
براي کمک به آماده کردن شام، کاري هست که من بتوانم انجام دهم؟
Actually I don’t drink, but thank you. That’s very generous.
راستش مشروبات الکلي نمينوشم، ولي ممنونم. خيلي دست و دل باز هستید.
I definitely would, except that I’m a vegetarian.
حتماً امتحان ميکردم ولي من گياه خوارم.
Thank you, but I’m pretty stuffed.
مرسي، ولي تقریباً سير شدم.
Everything tasted delicious. Thank you so much for having me.
همه چيز واقعاً خوشمزه بود. خیلی متشکرم که مرا دعوت کرديد.
جملاتی که ممکن است از میزبان بشنوید:
Dinner should be ready in half an hour, so just make yourself at home.
شام تا نيم ساعت ديگر حاضر ميشود، پس راحت باشید، خانه خودتان است.
I could use some help chopping onions if you don’t mind.
اگه اشکالي ندارد ميتوانيد در خرد کردن پياز به من کمک کنيد.
I’d love to get your help making the salad.
خوشحال ميشوم در درست کردن سالاد به من کمک کنيد.
Have a seat, please. Dinner’s ready.
لطفاً بفرمایيد بنشينيد. شام آماده است.
If you need more wine let me know. I’ll be glad to pour you some!
اگر شراب بيشتری ميخواهید تعارف نکنید. خوشحال ميشوم برایتان بريزم.
There are plenty of green beans left. Can I serve you some?
يک عالمه لوبيا سبز مانده است. ميتوانم کمی برایتان بکشم؟
Sure, it was our pleasure.
خواهش ميکنم، خوشحالمان کرديد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.