فریزال ورب های فعل keep
در مقالات قبلی، از اهمیت یادگیری phrasal verbs یا همان فعلهای چندبخشی صحبت کرده ایم و گفتیم با یادگیری آنها، نه تنها باعث گسترش دامنه لغات خود خواهید شد، بلکه با به کار بردن آنها در اسپیکینگ خود، سطح زبانتان پیشرفته تر به نظر خواهد آمد، از این جهت که خود انگلیسی زبانها نیز از فریزال ورب ها استفاده زیادی در صحبتها و مکالمات خود دارند. به همین دلیل در این مقاله سعی داریم شما را با فریزال ورب های یکی دیگر از این افعال آشنا کنیم.
احتمالاً همه شما با معنی فعل keep آشنا هستید. این فعل جزء افعال بی قاعده است. حالت گذشته و شکل سوم آن میشود kept. زمانی که با حرف اضافه های مختلفی همراه میشود، معانی متفاوتی نیز پیدا میکند. در ادامه، تعدادی از رایجترین ها را به همراه معنی و مثال آورده ایم.
فریزال ورب های فعل keep
Keep on
- ادامه دادن
He kept on trying and succeeded in the end.
او به تلاش خود ادامه داد و در نهایت موفق شد.
Keep on trying, you’ll eventually succeed.
به تلاش خود ادامه دهید، در نهایت موفق خواهید شد.
- اصرار روی بحث کردن درباره موضوعی، حتی زمانی که شنونده از آن ناامید یا عصبانی می شود.
They were annoyed because she wouldn’t keep on talking about her problems.
آنها ناراحت شدند چون او به صحبت کردن در مورد مشکلات خود ادامه نمیداد.
Keep around
چیزی را نزدیک و دم دست خود نگهداشتن
You can use my dictionary. I always like to keep one around.
میتوانی از دیکشنری من استفاده کنی. من همیشه دوست دارم یکی را دم دست نگه دارم.
I keep a dictionary around when I’m doing my homework.
وقتی تکالیفم را انجام میدهم، یک دیکشنری کنار دستم نگه میدارم.
Keep away from
- مانع رفتن کسی به جایی شدن
The accident kept him away from work for a few weeks.
این حادثه باعث شد چند هفته به سر کار نرود.
- دور کردن چیزی از دسترس کسی
Medicines should always be kept away from children.
داروها باید همیشه دور از دسترس کودکان نگهداری شوند.
Keep down
- از افزایش قیمت/اندازه/تعداد/مقدار چیزی جلوگیری کردن
We are trying to keep down our electricity bill.
ما سعی میکنیم مبلغ قبض برق خود را پایین نگه داریم.
We need to keep costs down.
ما باید هزینه ها را پایین نگه داریم.
Drinking water can help keep down your body temperature on a hot day.
نوشیدن آب میتواند به کاهش دمای بدن در روزهای گرم کمک کند.
- بالا نیاوردن غذا/ غذا را به زور در معده نگهداشتن
I could hardly keep anything down for about three days.
تا حدود سه روز، تقریباً نتوانستم هیچ چیزی را در معده ام نگه دارم(بالا می آوردم).
My mother is very ill; she can’t keep down any food.
مادرم خیلی مریض است. او نمیتواند هیچ غذایی را در معده اش نگه دارد.
The food was so horrible that I struggled to keep it down.
غذا به قدری بد بود که تلاش کردم بالا نیاورم.
- درخواست از کسی برای کم کردن یا پایین آوردن سر و صدا
Keep your voice down. She’ll hear you.
صدایت را پایین بیاور. او صدایت را خواهد شنید.
Can you keep it down? I’m trying to concentrate on my work.
میتوانید صدای آن را پایین نگه دارید؟ دارم سعی می کنم روی کارم تمرکز کنم.
You should keep down the noise so we don’t disturb the neighbors.
باید سر و صدا را پایین بیاورید تا مزاحم همسایه ها نشویم.
Keep in
- بستری و نگه داشتن کسی در بیمارستان
They kept her in overnight for observation.
آنها او را یک شب در بیمارستان برای معاینه نگه داشتند.
- کسی یا چیزی را به زور جایی نگه داشتن/نگهداشتن کسی در جایی به عنوان تنبیه.
این کاربرد بیشتر در بریتیش رایج است.
We keep in the dog when the postman arrives.
وقتی پستچی از راه میرسد سگ را داخل نگه میداریم.
The teacher kept the students in after school because they had misbehaved.
معلم دانش آموزان را بعد از مدرسه نگه داشت، زیرا آنها رفتار بدی داشتند.
Keep off
- از قدم زدن روی چیزی خودداری کردن
Visitors are requested to keep off the grass.
از بازدیدکنندگان درخواست میشود از رفتن روی چمن خودداری کنند.
The students were asked to keep off the grass which was being replanted.
از دانش آموزان خواسته شد که از پا گذاشتن روی چمنی که دوباره داشت کاشته میشد خودداری کنند.
- از صحبت در مورد چیزی بپرهیز کردن
Her son is a soldier, so let’s keep off the subject of war.
پسرش سرباز است، پس بیا از صحبت در مورد موضوع جنگ بپرهیزیم.
She kept off the subject of her divorce.
او از صحبت در مورد موضوع طلاق خودداری کرد.
- از خوردن یا آشامیدن چیزی پرهیز کردن/مانع کسی شدن از خوردن یا آشامیدن چیزی
Keep off fatty food.
غذاهای چرب را کنار بگذارید.
This program aims at keeping teenagers off drugs.
هدف این برنامه دور نگه داشتن نوجوانان از مواد مخدر است.
To lose weight it is recommended to keep off sweets and cakes.
برای کاهش وزن توصیه میشود از خوردن شیرینیجات و کیک خودداری کنید.
- مانع کسی شدن از دست زدن یا آسیب زدن به چیزی
How are we going to keep the flies off this food?
چگونه میخواهیم مگسها را از این غذا دور نگه داریم؟
She held an old piece of cloth over them both to keep the rain off.
او یک تکه پارچه کهنه را روی هر دو نگه داشت تا باران روی آنها نبارد.
Keep out
- وارد جایی نشدن/ مانع کسی یا چیزی شدن از ورود به جایی
The sign on the fence said, “Danger! Keep out!”
روی تابلو روی حصار نوشته شده بود: “خطر! وارد نشوید!”
The police kept the demonstrators out of the building.
پلیس مانع ورود تظاهرکنندگان به داخل ساختمان شد.
- از وارد شدن به یک بحث خودداری کردن
My dad always keeps out of arguments about politics.
پدرم همیشه از بحث و جدل درباره سیاست دوری میکند.
Keep up
ادامه دادن به چیزی یا انجام کاری
You’re doing very well. Keep up the good work!
شما دارید خیلی خوب کار میکنید. به کار خود ادامه دهید!
I don’t think I can keep this up any longer.
فکر نمیکنم دیگر بتوانم این موضوع را ادامه دهم.
Keep up with
در انجام کاری از کسی عقب نماندن/ با همان سرعت پیشرفت کردن
I had to walk fast to keep up with him.
مجبور بودم تند تند راه بروم تا از او عقب نمانم.
The child finds it hard to keep up with the others.
برای کودک، همگام شدن با دیگران و عقب نماندن از آنها سخت است.
He walks too fast and it’s really hard to keep up with him.
او خیلی تند راه میرود و همگام شدن با او واقعاً سخت است.
Keep (someone) up
مانع خوابیدن کسی شدن/کسی را بیدار نگه داشتن
It’s getting late. I don’t want to keep you up!
دارد دیر میشود. نمیخواهم شما را بیدار نگه دارم!
I hope I’m not keeping you up.
امیدوارم باعث بیدار نگه داشتنت نشوم.
My neighbors kept me up till after 4 a.m. with their loud music last night.
دیشب همسایه ها با آهنگ بلندشان مرا تا ساعت 4 صبح بیدار نگه داشتند.
مقالات مرتبط:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.