اصطلاحاتی که شامل لغات مربوط به اعضای بدن میشوند
فهرست مطالب
در پروسه ی یادگیری زبان انگلیسی، به زبان آموزان تأکید بسیاری برای یادگیری اصطلاحات شده است. بدون شک می دانید که انگلیسی زبانان در مکالمات روزمره خود از اصطلاحات متفاوتی استفاده می کنند. پس اگر با آنها آشنا نباشید و اهمیت یادگیری اصطلاحات انگلیسی را نادیده بگیرید، ممکن است هنگام گوش دادن به سخنان آنها و یا حتی تماشای فیلم ها و سریال ها، به درستی متوجه منظور آنها نشوید، چرا که اکثر این اصطلاحات، معانی غیرلغوی دارند و ممکن است شما را در فهم آنها به اشتباه بیندازند.
در زبان انگلیسی احتمالاً به اصطلاحاتی برخوردید که شامل لغات مربوط به اسامی برخی از اعضای بدن به انگلیسی بوده اند. برای آگاهی از معانی و کاربرد آنها در موقعیتهای مختلف، با این مقاله همراه باشید چرا که تعدادی از رایج ترین اصطلاحاتی که شامل لغات مربوط به اعضای بدن انسان در زبان انگلیسی است را برایتان فراهم آورده ایم.
Sit on one’s hands
وقتی خواستید به کسی گوشزد کنید که کاری را انجام ندهد، می توانید از این اصطلاح کاربردی استفاده کنید. مثلاً:
He wanted to contact the customer and explain what happened. His boss told him to sit on his hands for a few days
او می خواست با مشتری تماس بگیرد و توضیح دهد که چه اتفاقی افتاد. رئیسش به او گفت که چند روزی کاری در این مورد انجام ندهد.
*گاهی به معنای “دست روی دست گذاشتن” نیز هست.
.They lost the office because their traditional supporters sat on their hands and stayed at home
آنها شرکت را از دست دادند چون حامیان قدیمی شان دست روی دست گذاشتند و در خانه ماندند.
To lend (someone) a hand
برای درخواست یا پیشنهاد کمک، می توان از این اصطلاح استفاده کرد. به عنوان مثال:
The office was very busy and lots of people needed to be contacted. The manager offered to lend a hand to get the work done more quickly
دفتر بسیار شلوغ بود و باید با افراد زیادی تماس گرفته می شد. مدیر پیشنهاد داد که کمک کند تا کار سریعتر انجام شود.
?Would you lend me a hand carrying these boxes
به من کمک می کنی این جعبه ها را حمل کنم؟
.I gave my friend a hand moving into his new apartment
به دوستم کمک کردم که به آپارتمان جدیدش اسبابکشی کند.
Cost an arm and a leg
وقتی برای خریدن چیزی هزینه زیادی متقبل شوید. در واقع اشاره به گران بودن چیزی دارد.
He crashed his car on the way home. There was a lot of damage. It would cost him an arm and a leg to get it repaired
او در راه خانه با ماشینش تصادف کرد. خسارت زیادی وارد شد. تعمیر آن برایش کلی آب می خورد.
.That shirt cost me an arm and a leg but it was worth it
آن پیراهن خیلی گران بود(خیلی برایم آب خورد) ولی ارزشش را داشت.
Up to one’s neck
سخت مشغول کاری بودن یا به اصطلاح خودمان، تا خرخره غرق مشکل شدن.
?I’m up to my neck in work this week. Could we possibly meet next week instead
این هفته سخت مشغول کار هستم. امکانش هست که به جای آن، هفته ی آینده ملاقات داشته باشیم؟
.He is up to his neck in bank debt as he borrowed a lot of money to buy that house
او تا خرخره غرق بدهی بانک است چون پول زیادی برای خرید آن خانه قرض کرد.
.Marry is up to her neck in her work
ماری سخت مشغول کارش هست.
.I can’t come to the meeting. I’m up to my neck in these reports
نمی توانم به جلسه بیایم. سخت مشغول نوشتن این گزارش ها هستم.
Pain in the neck
کسی که با کارهایش روی اعصاب باشد و حسابی شما را کلافه کند.
.The customer is a pain in the neck. He is always complaining about something
آن مشتری خیلی روی اعصاب است. همیشه درباره ی هر چیزی اعتراض دارد.
I hope she doesn’t bring her brother this time. He was a real pain in the neck the last time he was here
امیدوارم این دفعه برادرش را نیاورد. بار آخری که اینجا بود واقعاً روی مخ بود.
To be all fingers and thumbs
دست و پا چلفتی / ناآزموده/ بی دست و پا بودن
.He tried to put something in his pocket but couldn’t manage because he was all fingers and thumbs
او سعی کرد چیزی در جیبش بگذارد اما نتوانست چون خیلی بی دست و پا بود.
.I’m all fingers and thumbs today. That’s the second plate I’ve dropped this morning
امروز دست و پا چلفتی شدم. این دومین بشقابی است که امروز صبح از دستم افتاده است.
Down in the mouth
افسرده و غمگین
!You’re looking down in the mouth today. Come on, cheer up
به نظر می آید افسرده ای. بیخیال، سرحال باش.
Be nothing but Skin and bones
کنایه به لاغری بیش از حد دارد. یعنی “پوست و استخوان بودن/ لاغر مردنی بودن”. از این اصطلاح برای توصیف ظاهر افراد استفاده می شود اما دقت داشته باشید که کمی دور از ادب است و ممکن است باعث دلخوری شخص مقابل شود.
She’s all nothing but skin and bones. She needs to eat more.
او بیش از اندازه لاغر است. باید بیشتر غذا بخورد.
To turn a blind eye
نادیده گرفتن / چشم پوشی کردن
.She saw them taking sweets from the shop but turned a blind eye
او آنها را هنگام برداشتن شیرینی ها از مغاره دید اما چشم پوشی کرد.
.The restaurant staff often took food home, and their boss turned a blind eye
کارکنان رستوران اغلب غذاها را به خانه می بردند و رئیسشان نادیده می گرفت.
To bite one’s tongue
زبان خود را گاز گرفتن/ جلوی زبان خود را گرفتن/ چیزی نگفتن
در واقع به این معنی است که تلاش می کنید تا چیزی را که احساس می کنید را به زبان نیاورید.
.He was solely responsible for this disaster, but I had to bite my tongue
او به تنهایی مسئول این فاجعه بود اما من مجبور بودم چیزی نگویم.
.I’m so angry at her but I promise to bite my tongue
خیلی از دستش عصبانی هستم اما قول می دهم که چیزی نگویم.
To give someone the cold shoulder
عمداً کسی را نادیده گرفتن/ بی محلی کردن/ با سردی رفتار کردن
.What have I done to her? She’s been giving me the cold shoulder all afternoon
با او چکار کرده ام؟ تمام بعدازظهر را به من بی اعتنایی می کرد.
.The office staff gave me the cold shoulder when I did not go to the office party
بعد از اینکه من به مهمانی شرکت نرفتم، کارکنان شرکت به من بی محلی کردند.
Be all ears
سراپا گوش بودن/ با تمام توجه و اشتیاق خود به حرف های کسی گوش دادن
.I’m all ears
سراپاگوشم.
.He was all ears when I began to talk about my holidays
وقتی شروع به صحبت در مورد تعطیلاتم کردم او سراپا گوش بود.
.My sister was all ears last night when I began to talk about starting a home business
خواهرم دیشب سراپا گوش بود وقتی من داشتم راجع به شروع کسب و کار خانگی حرف می زدم.
To go belly up
ورشکست شدن/ عدم موفقیت در کسب و کار یا پروژه
Some thought it was only a matter of time before the company went belly up, but it somehow survived
برخی فکر می کردند که این شرکت قطعاً در آینده ورشکست خواهد شد اما به طریقی نجات پیدا کرد.
.The team went bully up in the play-offs
این تیم در بازی های حذفی شکست خورد.
.The business went belly up during the long recession
کسب و کار در طول رکود طولانی مدت ورشکست شد.
Break a leg
همانطور که در مطلب روش های مختلف تبریک گفتن و آرزوی موفقیت اشاره داشته ایم، اصطلاح معروفی است که معمولاً به عنوان عبارتی برای آروزی موفقیت برای کسی که قرار است به منظور یک اجرا بر روی صحنه برود، یا کسی که می خواهد یک سخنرانی ارائه دهد، به کار برده می شود.
.Break a leg! Honey, you’ll be fabulous
موفق باشی! عزیزم فوق العاده خواهی بود.
To have a lump in your throat
از شدت نارحتی زیاد بغض در گلو داشتن
.I had a lump in my throat when I heard the news
وقتی آن خبر را شنیدم از شدت ناراحتی بغض در گلوی داشتم.
.I had a huge lump in my throat as I watched my brother get on the plane
وقتی برادرم را در هواپیما نگاه می کردم، بغض در گلویم داشتم.
.When we said goodbye I had a lump in my throat
وقتی خداحافظی می کردیم بغض در گلو داشتم.
To make your blood boil
به شدت عصبانی شدن
به اصطلاح می گوییم: خونم به جوش می آید.
.Littering makes my blood boil
ریختن زباله خونم را به جوش می آورد.
.It makes my blood boil when people don’t tie up their dogs
وقتی مردم سگ هایشان را نمی بندند خونم به جوش می آید.
Behind someone’s back
پشت سر کسی چیزی گفتن یا کاری انجام دادن بدون اطلاع آنها
She’s always talking about her classmate behind her back.
او همیشه پشت سر همکلاسی اش در موردش صحبت می کند.
To brain someone
با سر به کسی ضربه زدن
During the robbery the security guard was brained.
در حین سرقت، با سر به نگهبان امنیتی ضربه وارد شد.
Behind someone’s back
پشت سر کسی چیزی گفتن یا کاری انجام دادن بدون اطلاع آنها
She’s always talking about her classmate behind her back.
او همیشه پشت سر همکلاسی اش در موردش صحبت می کند.
To brain someone
با سر به کسی ضربه زدن
During the robbery the security guard was brained.
در حین سرقت، با سر به نگهبان امنیتی ضربه وارد شد.
وقتی به من گفت که در لاتاری برنده شده است نمی توانستم چیزی را که می شنیدم را باور کنم.
در ادامه تعداد دیگری از این اصطلاحات را در قالب یک جدول به همراه معنی انگلیسی آنها آماده کرده ایم.
Body idioms
Take care of; watch in order to protect |
Keep an eye on |
Suddenly become too frightened to do something you had planned to do |
Get cold feet |
.Someone who is very experienced |
An old hand |
You offer to help someone on condition that this person will help you in return |
You scratch my back and I’ll scratch yours |
To cry a lot and for a long time |
Cry eyes out |
To tell someone about something that has been worrying you |
Get something off one’s chest |
To be in love with someone very much |
Head over heels |
Try to be cheerful |
Keep one’s chin up |
To memorize something |
Learn by heart |
To relax; to have fun |
Let one’s hair down |
Not unless I’m dead and can’t stop you |
Over my dead body |
Do something without a plan |
Play something by ear |
Joke or tease someone |
Pull one’s leg |
Agree |
See eye to eye |
A love of sugar or sweet things |
Sweet tooth |
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.