لغات و عبارات انگلیسی مورد استفاده در رانندگی
فهرست مطالب
یکی از موضوعاتی که هر زبان آموزی باید در مسیر یادگیری زبان به آن توجه داشته باشد، مبحث رانندگی و لغات و اصطلاحاتی است که در این خصوص به کار برده می شوند. به خاطر داشته باشید که در رانندگی و به طور کلی در حمل و نقل، عبارات مختلفی در زبان انگلیسی استفاده می شود. بنابراین اگر علاقه مند به یادگیری آنها هستید، خواندن این مطلب به شما پیشنهاد می شود.
قبل از اینکه به سراغ این عبارات بروید، ابتدا بخش های مختلف یک خودرو را با استفاده از تصویر زیر به خاطر بسپارید.
اصطلاحات مورد استفاده در رانندگی
A license
گواهینامه/تصدیق
گرفتن گواهینامه اولین قدم برای راننده شدن است.
He was arrested for driving without a license.
او به خاطر رانندگی بدون گواهینامه دستگیر شد.
I forgot to renew my license.
یادم رفت گواهینامه ام را تمدید کنم.
Find your keys/take them out of your pocket
لغت key اگر برای ماشین به کار رود به معنی سوئیچ است که گاهی به صورت car keys نیز گفته می شود.
به چند مثال زیر توجه کنید.
I lost my car keys.
سوئیچ ماشینم را گم کردم.
I can’t find my keys!
نمی توانم سوئیچم را پیدا کنم.
Have you seen my keys?
سوئیچم را دیده ای؟
Lock/unlock the car
قفل کردن/باز کردن ماشین
Can you unlock the car? I forgot to take my bag out.
میشه ماشین رو باز کنی؟ یادم رفت کیفم را بیرون بیاورم.
Do you lock your car at night?
شبها ماشینت را قفل می کنی؟
Get in/into a car
سوار ماشین شدن
Come on! Get in the car.
عجله کن! سوار ماشین شو.
The man stopped and she got into the car.
مرد توقف کرد و او سوار ماشین شد.
Get out of a car
از ماشین پیاده شدن
He got out of the car and locked the door.
از ماشین پیاده شد و در را قفل کرد.
He got out of the car and went into the store.
او از ماشین پیاده شد و به داخل فروشگاه رفت.
Fasten/put on/wear a seatbelt
بستن کمربند ایمنی
I can’t put my seatbelt on. It’s stuck.
نمی توانم کمربندم را ببندم. گیر کرده.
Passengers in automobiles should wear seatbelts for safety.
مسافران خودروها برای ایمنی باید از کمربند ایمنی استفاده کنند.
از فریزال ورب buckle up نیز با همین معنا و مفهوم استفاده می شود.
Undo/unfasten a seatbelt
باز کردن کمربند ایمنی
Don’t unfasten your seatbelt yet.
کمربند ایمنی خود را باز نکنید.
He was struggling to undo his seatbelt.
در تلاش بود که کمربند ایمنی اش را باز کند.
Release the handbrake
ترمز دستی را رها کردن
When I was driving, I realized that I had forgotten to release the handbrake. No wonder it was driving slowly.
وقتی داشتم رانندگی می کردم، متوجه شدم که فراموش کردم ترمزدستی را رها کنم. تعجبی نداشت که به آهستگی حرکت می کرد.
It’s hard to release the handbrake.
رها کردن ترمز دستی سخته.
Put the brakes on
ترمز گرفتن
Put the brakes on. You’re going too fast.
ترمز بگیر. خیلی تند می روی.
I managed to put the brakes on just in time.
توانستم به موقع بزنم روی ترمز.
Slam on/jam on/hit the brakes
ناگهان و به شدت ترمز کردن
He slammed on the brakes to try to avoid the dog.
او به شدت روی ترمز کوبید و تلاش کرد به سگ نخورد.
The car in front stopped suddenly and I had to slam on the brakes.
ماشین جلویی ناگهان ایستاد و من مجبور شدم به شدت ترمز بگیرم.
Put it into…
عوض کردن دنده
Put it into 2nd.
برو دنده دو.
I put into 5th as soon as possible on the motorway.
در زودترین زمان ممکن در بزرگراه دنده پنج رفتم.
برای دنده معکوس از فعل drop استفاده کنید.
Drop it into 2nd at this roundabout.
در این دور برگردان دنده دو بنداز.
برای روشن یا خاموش کردن بخاری، رادیو و وسایل دیگر از افعال زیر استفاده می شود.
Turn/put on…
Turn/switch off…
Let’s put on the heating.
بیا بخاری را روشن کنیم.
Shall we put on the radio?
رادیو را روشن کنیم؟
Did you turn on your lights?
چراغ ها را روشن کردی؟
You can turn your hazards off now.
الان می توانید چراغ های خطر را خاموش کنید.
Put on your turn signal at this traffic circle.
چراغ راهنمای خود را در این ترافیک روشن کنید.
Speed up/slow down
بالا بردن/کم کردن سرعت ماشین
The truck speeded up going down the hill.
کامیون سرعت خود را افزایش داد و به پایین تپه رفت.
Slow down! The speed limit is 55.
آرامتر برو. حداکثر سرعت 55 است.
Turn left/right
به چپ/راست بپیچ.
Turn left after this pub.
بعد از این میخانه به چپ بپیچ.
Turn right at the light and then follow the signs for the airport.
در قسمت چراغ راهنمایی به راست بپیچ و بعد تابلوهای فرودگاه را دنبال کن.
Set off
از این فریزال ورب به معنی شروع حرکت به سمت جایی استفاده می شود.
I’ll set off early to avoid the traffic.
زود راه می افتم تا به ترافیک نخورم.
Let’s set off at 7 a.m.
بیایید ساعت هفت صبح راه بیفتیم.
Do you think we should set off early morning?
به نظرت باید صبح زود راه بیفتیم؟
Pull over
کنار زدن
Pull over! I think there’s a problem with the car.
بزن کنار! به نظرم ماشین مشکلی دارد.
The policeman signaled to him to pull over.
افسر پلیس به او علامت داد که کنار بزند.
Cut somebody off
به طور ناگهانی و به طرزی خطرناک جلوی کسی پیچیدن
A man in a station wagon cut me off on the freeway.
مردی سوار بر استیشن واگن ناگهان در اتوبان جلوی من پیچید.
Did you see how that guy just cut me off?
دیدی آن مرد چطور جلوی من پیچید؟
A backseat driver
به کسی که کنار راننده می نشیند و مدام به او توصیه می کند چطور رانندگی کند و از کدام مسیر برود. گفته می شود.
Stop telling me which way to go! You’re such a backseat driver.
دیگه به من نگو کدام مسیر را بروم. تو یک backseat driver هستی.
Give somebody a ride
کسی را با ماشین جایی رساندن
She gave us a ride to school.
او ما را تا مدرسه رساند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.