انگلیسی کاربردی با سریال فرندز
فهرست مطالب
هر زبان آموزی برای تقویت مهارتهای زبانی خود، به توصیه ی اکثر استادان زبان به سراغ یادگیری از طریق فیلم و سریال می رود و در این مسیر فیلم هایی را انتخاب می کند که هم برایش جذاب باشند و هم کمک و ابزاری برای بالا بردن سطح زبانش شوند. یکی از ژانرهایی که همیشه مورد پسند هر فردی با هر سلیقه ای است، ژانر کمدی و خانوادگی است. با این وجود گاهی انتخاب فیلم یا سریال مناسب برای زبان آموز که بتواند از محتوای آن نهایت استفاده را در جهت تقویت زبان خود ببرد کمی دشوار خواهد بود. اما نگران نباشید. ما به شما تماشای سریال محبوب و پرطرفدار فرندز(Friends) را پیشنهاد می کنیم.
دلایل زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه سریال فرندز می تواند مانند پله ای برای بالا رفتن شما و رسیدن به سطح بالا در زبان انگلیسی باشد. اگر می خواهید با این دلایل آشنا شوید با این مقاله همراه شوید. همچنین در پایان مقاله، به تحلیل بخش کوتاهی از این سریال محبوب و جذاب به زبان خودمانی و ساده پرداخته ایم.
سریال فرندز(Friends) چگونه سریالی است؟
سریال Friends یک سریال تلویزیونی بسیار محبوب در بخش غربی جهان است که شروع آن از سپتامبر 1994 تا ماه می 2002 بود. شخصیت های داستان در سن بیست و چند سالگی و در نیویورک در این سریال ایفای نقش کردند. بازیگران این سریال شامل Ross و Monica که برادر و خواهرند، Rachel دختر یک تاجر، Chandler و هم اتاقی اش Joey که یک ستاره در حال ظهور در سینماست و در نهایت Phoebe که به عنوان یک خواننده بامزه در این سریال نقش خود را بازی می کند. سریال فقط حول یک محور و متمرکز روی یک شخصیت نیست بلکه همه شخصیتها را شامل می شود. فضای دوستانه و صمیمی این سریال و دیالوگ های روان با چاشنی طنز، بیننده را به راحتی به سمت خود جذب می کند.
این سریال چه چیزی را به شما یاد می دهد؟
همانطور که پیش تر گفته ایم، این سریال در فضایی مدرن در نیویورک جریان دارد و به زبانی ساده اما بومی به تصویر کشیده شده است. در صحبت های آنها اکثر ساختارهای گرامری مشهود هستند بنابراین، وقتی زبان آموز خود را در معرض تماشای این فیلم قرار می دهد، به کاربرد تک تک آن مباحث در موقعیت های مناسبش پی می برد. همچنین با تماشای این سریال، نه تنها مهارت لیسنینگ خود را به چالش می کشید بلکه می توانید سطح سپیکینگ خود را تقویت کنید به این دلیل که با یک انگلیسی واقعی رو به رو می شوید و اکثر مکالمات آنها به موقعیت ها و زندگی روزمره شما نزدیک هستند. از طرفی به دلیل ویژگی های خاص و منحصر به فرد هر شخصیت، بیننده می تواند با هر کدام طبق سلیقه ای که دارد ارتباط بگیرد و به تقلید نحوه صحبت کردن و ادای کلمات آنها درست مثل خودشان بپردازد.
چگونه با Friends انگلیسی یاد بگیریم؟
واضح است که یادگیری زبان انگلیسی از طریق فیلم بسیار جالب است اما این بدین معنی نیست که فقط سریال را از ابتدا تا انتها تماشا کنید و به همین راحتی در زبان انگلیسی پیشرفت کنید. برای رسیدن به چیزی که می خواهید باید تلاش زیادی داشته باشید و زمان زیادی صرف کنید. برای بهره کافی و گرفتن نتیجه از طریق تماشای فیلم، اصول و روشهایی را باید در نظر بگیرید که ما در مقاله یادگیری زبان با فیلم و سریال به طور مفصل به شرح آنها پرداخته ایم. با این وجود چکیده ای از آن را در ادامه آماده کرده ایم.
1. ابتدا یک بار یک قسمت از سریال را بدون زیرنویس و فقط به منظور لذت از تماشای آن نگاه کنید.
2. سپس زیرنویس را فعال کنید و سریال را به بخش های دو یا سه دقیقه ای تقسیم بندی کنید.
3. همچنان که این بخش ها را تماشا می کنید، به زیرنویس و عبارات و اصطلاحاتی که در سریال به کار رفته است توجه کنید و به بررسی و تحلیل آنها بپردازید. برای اینکار حتماً به دیکشنری های معتبری که ما درمقاله روش استفاده از دیکشنری معرفی کرده ایم مراجعه کنید.
4. بعد از اتمام تحلیل و بررسی، می توانید از تکنیک سایه یک تکنیک طلایی استفاده کنید.
5. در نهایت، یک بار دیگر سریال را بدون زیرنویس تماشا کنید تا همزمان تمامی نکات جدیدی که یاد گرفته اید برایتان مرور شود.
روش های دیگری نیز وجود دارد که ما در دوره آموزش زبان انگلیسی با سریال فرندز به شرح همه آنها پرداخته ایم. از طرفی ممکن است تحلیل برخی از دیالوگها برایتان کمی دشوار باشد. اما نگران نباشید. در این دوره همه چیز برای یادگیری شما مهیاست.
در ادامه نمونه ای از این تحلیل را فراهم آورده ایم.
تحلیل بخشی کوتاه از فصل اول_قسمت دوم سریال
Season_1
Episode_2
نکته اول
Chandler: Kind of puts that whole pillow thing in perspective, Mon?
این (to) put something in/into perspective یعنی “چیزی رو منطقی در نظر گرفتن”.
می تونه به معنی “از یه زاویه دیگه یا یه جور دیگه به ماجرا نگاه کردن” هم باشه.
Let’s put this into perspective.
بیا از یه زاویه دیگه بهش نگاه کنیم.
Let’s put this data into perspective.
بیاین این داده ها رو منطقی در نظر بگیریم.
I saw their suffering, and it really put my own problems into perspective.
رنج هاشون رو دیدم، و این واقعاً باعث شد یه جور منطقی به مشکلاتم نگاه کنم.
راستی اینجا منظور از that whole pillow thing یعنی “اون ماجرای بالش”.
نکته2
Rachel: Well, now, how do you fit into this whole thing?
وقتی از طرف مقابل می پرسی
how do you fit into this whole thing?
یعنی “تو توی این ماجرا چیکاره ای؟ نقش تو این وسط چیه؟”
بریم چند تا نکته در مورد whole یاد بگیریم.
ابتدا به این ساختار دقت کن.
the whole of something
یعنی تمام چیزی، یه خصوص یه چیزی که فیزیکی نباشه.
مثلاً:
We’ve been watching TV the whole of the morning.
کل صبح رو داشتیم تلویزیون تماشا می کردیم.
نکته بعدی اینکه کلمه whole اغلب با اسامی مفرد به کار میره.
Did you read the whole book?
کل کتاب رو خوندی؟
همچنین یه سری کالوکیشن رایج هست که با مثال مرور می کنیم.
The whole thing just makes me sick.
کل ماجرا حالمو بد می کنه.
She just studied the whole time.
او توی تمام اون مدت فقط درس خوند.
راستی وقتی بگیم the whole story یعنی “تمام حقایق”.
نکته3
Ross: Well, Carol says she and Susan want me to be involved.
(to) be/get involved=”درگیر بودن/شدن”
I don’t want to get involved in anything.
نمی خوام درگیر هیچ چیزی بشم.
He has been involved with the project for years.
او سالها درگیر این پروژه بوده.
پس میگیم:
Someone is involved in something
و
Someone is involved with a project/person/group
نکته4
Ross: If I’m not comfortable with it, I don’t have to be involved.
صفت comfortable کاربردها و معانی متفاوتی داره مثل “آرام/راحت/مشکلی نداشتن با موضوعی خاص/با کسی راحت بودن”. مثلاً:
She never felt comfortable with me.
هرگز باهام احساس راحتی نکرد.
در مورد خونه، اثاث منزل یا لباس هم میشه به کار برد.
مثلاً:
We must think how we can make the room more comfortable for you.
باید فکر کنیم که چجوری می تونیم اتاق رو برای شما راحتتر کنیم.
The hotel was comfortable enough.
هتل به اندازه کافی راحت بود.
Is that chair comfortable?
اون صندلی راحته؟
The bedroom was large and comfortable with a view of the river.
اتاق خواب بزرگ و راحت با چشم انداز رودخونه بود.
You’ll need comfortable shoes for walking around the city.
برای پیاده روی توی شهر به کفش های راحت نیاز داری.
نکته5
Ross: Basically it’s entirely up to me.
لغت basically محاوره ایه. یعنی “اساساً/در کل/به طور کلی”.
Basically, I’m lazy.
اساساً تنبل هستم.
I sued to see him every night, basically.
به طور کلی، قبلاً هر شب می دیدمش.
Basically, he hadn’t changed at all.
در کل اصلاً تغییر نکرده بود.
حالا وقتی بگیم it’s up to me یعنی “به خودم بستگی داره”.
نکته6
Monica: What does she mean by ‘involved’?
یه موقعی هست که طرف مقابل یه جمله ای میگه و شما منظورش رو از به کار بردن یه لغتی توی جمله ش متوجه نمی شید. اون موقع مثل مانیکا بپرسید:
What do you mean by ‘…..’?
What do you mean by ‘change’?
منظورت از “تغییر” چیه؟
نکته7
Chandler: I mean presumably, the biggest part of your job is done.
از لغت presumably موقعی استفاده می کنیم که بخوایم بگیم فکر می کنیم که فلان چیز احتمالاً درسته. پس یعنی “احتمالاً/قطع به یقین”.
It’s raining, which presumably means that your football match will be cancelled.
داره بارون می باره، که احتمالاً یعنی مسابقه فوتبال شما لغو میشه.
He’s dead now, presumably?
اون الان مرده، قطع به یقین؟
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.